و بدری و طارم و نواحی که گرفته شده است شحنه گماشته خواهد آمد چنانکه به غیبت ما به هیچ حال خللی نیافتند۱.
ولی از آن سوی در سال ۴۲۷ که هنوز ری و آن نواحی به دست کسان سلطان مسعود بود تارم به دست خود کنکریان بوده. زیرا ابن اثیر در سال مذکور جنگ علاء الدوله پسر کاکویه با کسان مسعود و شکست علاء الدوله و گریختن او را به بروگرد و از آنجا به تارم نگاشته میگوید:
ولی سالار تارم او را نپذیرفته گفت تاب دشمنی با خراسانیان ندارم.
۶ - جستان پسر ابراهیم
نخستین کسی که نام او را آشکار میبرد ناصر خسرو است در سفرنامۀ خود که در سال ۴۳۸ از خاک او گذشته است. لیکن ظاهر آنست که از «پسر ابراهیم در سرجهان» که ابن اثیر در داستان جنگ ابراهیم با مسعود مینگارد نیز او مقصود است. همچنین از «سالار تارم» در عبارت ابن اثیر در سال ۴۲۷ که پناهیدن علاء الدوله را به او مینگارد و در عبارت دیگر او در سال ۴۳۴ که مینویسد طغرلبیک کس نزد سالار تارم فرستاده از او طاعت و مال خواست و او طاعت پذیرفته اندک مالی به گردن گرفت گویا همین جستان مقصود است.
ناصر خسرو شرح بسیار سودمندی درباره جستان و دز شمیران نگاشته و از گفتههای او پیداست که جستان از بهترین فرمانروایان زمان خود و بسیار نیرومند و دادگر بوده است. میگوید:
چون سه فرسنگ برفتم دیهی از حساب طارم بود بزرالخیر میگفتند گرمسیر و درختان بسیار از انار و انجیر بود و بیشتر خودروی بود. از آنجا برفتم رودی آب بود که آن را شاهرود میگفتند. بر کنار رود دیهی بود که خندان میگفتند و باج میستاندند از جهت امیر امیران و او از ملوک دیلمیان بود۲... از خندان تا شمیران سه فرسنگ بیابانکی است همه سنگلاخ و آن قصبه ولایت طارم است و به کنار شهر
________________________________________
(۱) . بیهقی، چاپ تهران، ص ۱۵.
(۲) . چنانکه در پیش گفتهایم ظاهر عبارت ناصر آن است که مقصود از این امیر امیران پادشاه جستانی آن زمان است که در رودبار مینشست نه جستان پادشاه تارم. ولی چون جای دیگر ناصر خود جستان پادشاه تارم را «امیر امیران» میخواند این است که این احتمال چندان قوی نیست.
شهریاران گمنام جلد ۱