برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۶۱

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

قلعه‌ای بلند بنیادش بر سنگ خاره نهاده است سه دیوار در گرد او کشیده و کاریزی به میان قلعه فروبرده تا کنار رودخانه که از آنجا آب برآورند و به قلعه برند و هزار مرد از مهترزادگان ولایت در آن قلعه هستند تا کسی بیراهی و سرکشی نتواند کرد و گفتند آن امیر را قلعه‌های بسیار در ولایت دیلم باشد و عدل و ایمنی تمام باشد چنانکه در ولایت او کسی نتواند که از کسی چیزی ستاند و مردمان که در ولایت وی به مسجد آدینه روند همه کفشها را بیرون مسجد بگذارند و هیچ‌کس کفش آن کسان را نبرد و این امیر نام خود را بر کاغذ چنین نویسد که مرزبان الدیلم جیل جیلان ابو صالح مولی امیر المؤمنین نامش جستان ابراهیم است۱.»

ناصر در جای دیگر در برگشتن از سفر هفت ساله خود می‌گوید:

آنچه من در عرب و عجم دیدم از عدل و امن در چهار موضع دیدم.

و دومی را از این چهاجار می‌گوید:

به دیلمستان در زمان امیر امیران جستان ابن ابراهیم.۲

۷ - مسافر

معلوم نیست پسر که بوده و با جستان چه نسبتی داشته از داستان و سرگذشت او نیز بیش از این آگاهی نیست که ابن اثیر در سال ۴۵۴ می‌نگارد:

در این سال سلطان طغرل بذر تارم از خاک دیلم رفته بر مسافر پادشاه آنجا صد هزار دینار و هزار جامه قرار بست (که سالانه بپردازد).

پس از مسافر دیگر خبری از کنکریان نیست و این خاندان‌ها در تاریخ‌ها چنان‌که با نام مسافر شروع می‌شود با همان نام نیز به پایان می‌آید. یاقوت درباره دز شمیران می‌نگارد: خداوند الموت ویرانش ساخت۳. به قرینه این عبارت می‌توان احتمال داد که بر افتادن خود کنکریان نیز به دست ملحدان الموت انجام یافته باشد. چه این طایفه در اواخر قرن پنجم اوائل قرن ششم در دیلمستان بلکه در سرتاسر آن رشته کوهستان البرز تا نواحی خراسان و سیستان همه‌گونه نیرومندی داشتند و جهتی نداشت که کنکریان را در آن نزدیکی به حال خود بازگذارده نابود نسازند.

________________________________________

(۱) . سفرنامه ناصر، چاپ کاویانی، ص ۷.

(۲) . ص ۱۴۰.

(۳) . معجم البلدان، کلمه شمیران.

شهریاران گمنام جلد ۱