و او در جنگ به دست قرمطیان گرفتار و کشته شد و ایشان تا چند فرسنگی بغداد پیش آمدند.
چنانکه گفتهایم در این وقت دیلمان به تازگی راه به میان مسلمانان یافته، دسته دسته از کوهستان خود سرازیر میشدند. رفتن حکمران توانایی همچون یوسف از این نواحی و گرفتاری خلیفه به دفع قرمطیان فرصت خوبی برای ایشان بود که در اندک مدتی بر سرتاسر ری و قزوین و زنجان و همدان و سپاهان تا فارس و خوزستان دست یافته بنیاد فرمانروائیها گذاردند.
اما در آذربایگان در این وقت دیسم نام کردی پسر ابراهیم۱ بیرق استقلال و فرمانروایی برافراشته بود. ابن مسکویه مینویسد ابراهیم پدر دیسم یکی از خارجیان و همراه هارون خارجی معروف بود پس از کشته شدن هارون (در نواحی موصل) به آذربایگان گریخته دختر یکی از بزرگان کرد را به زنی گرفت و دیسم از این زاییده شده چون بزرگ شد به پسر ابی الساج پیوسته یکی از سرکردگان سپاه او بود.
شاید یوسف هنگام رفتن از آذربایگان چون هنوز این نواحی سپرده به او بود دیسم را جانشین خود ساخته یا تنها فرمانروایی آذربایگان را به او داده بود و پس از کشته شدن او به دست قرمطیان چون خلیفه سرگرم و گرفتار دفع آن طایفه بود و دیلمان نیز ولایتهای ایران را تصرف مینمودند، دیسم نیز در آذربایگان بیرق استقلال و خودسری برافراشته است. به ویژه که او مانند پدر خود کیش خارجیان داشت و عقیده به خلافت و خلیفه نداشت. وانگهی کردان که خویشان مادری او بودند در آن زمانها در آذربایگان انبوه و فراوان بودند و به پشتیبانی آنان میتوانست فیروزانه به حکمرانی و فرمانروایی پردازد.
بههرحال تا سال ۳۲۶ از دیسم خبری در کتابها نیست. در سال مذکور ابن مسکویه جنگهای او را با لشکری مینگارد.
جنگهای لشکری با دیسم در آذربایگان
لشکری پسر مردی گیلی (از تیره گیل) نخست از سرکردگان سپاه ماکان بود۲
________________________________________
(۱) . ابن حوقل دیسم را پسر «شادلوبه» مینویسد ولی گویا این کلمه نام آن طایفه بوده که پدر دیسم از ایشان دختر گرفت.
(۲) . تجارب الامم، سال ۳۲۱.
شهریاران گمنام جلد ۱