سپس به مردآویج پیوسته پس از کشته شدن او از جانب برادرش وشمگیر حکمرانی نواحی همدان داشت و در آنجا مال و سپاه فراوان اندوخته در سال ۳۲۶ آهنگ آذربایگان کرد که آن سرزمین را از دست دیسم بگیرد. دیسم نیز سپاهی از کردان و دیگران گرد آورده به دفع او شتافت و در مدت دو ماه دوبار جنگ سخت کردند که در هردو شکست بهره دیسم گردیده لشکری بر سرتاسر آذربایگان جز از شهر اردبیل دست یافت.
اردبیل در این وقت کرسی آذربایگان و بزرگترین شهر آن ولایت بود و باروی استواری داشت. مردم آنجا نیز همگی دلیر و جنگی و به درشتخویی و هنگامهجویی معروف بودند. لشکری میخواست بیجنگ و خونریزی بدان شهر دست یابد نامهای به مردم آنجا نگاشته وعدههای نیکو داد. ولی اردبیلیان چون بدخویی گیلان و رفتار ناهنجار ایشان را با مردم همدان شنیده بودند فریب این وعدهها نخورده پای ایستادگی فشردند.
لشکری گرد شهر فروگرفت و اردبیلیان به جنگ و دفاع پرداخته دلیری و مردانگی نشان میدادند و چون کار به درازی انجامید کسی پیش دیسم فرستاده از او نیز کمک خواستند. دیسم دستههایی از کردان و سالوکان۱ گرد آورده پنهان به نزدیکیهای اردبیل آمد و روزی را قرار دادند در آن روز از جنگجویان شهر ده هزار تن کمابیش همه با زوبین و سپر۲ بیرون آمده جنگ آغاز کردند. دیسم نیز با دستههای خود از پشت سر گیلان ناگهان حمله آورده هیاهو انداختند. گیلان سراسیمه شده تاب ایستادگی نیاوردند و انبوهی از ایشان کشته شده دیگران همراه لشکری به سوی موغان گریختند.
موغان را گفتهایم که از آغاز اسلام استقلال خود را از دست نداده همواره اسپهبدی از خود داشتند. در این وقت اسپهبد ایشان «پسر دلوله» خوانده میشد به
________________________________________
(۱) . سالوک در فارسی معروف و به معنی دزد و راهزن بوده چنانکه کلمه «قولدور» ترکی امروز به همان معنی معروفست. در قرنهای نخستین اسلام سالوکان در ایران فراوان بودند و از اینجاست که این نام در تاریخها فراوان است. تازیان این کلمه را «صعلوک» کردهاند ولی ما همهجا اصل فارسی آن را خواهیم نوشت.
(۲) . جنگ با زوبین و سپر شیوۀ دیلمان و گیلان بوده، ابن مسکویه میگوید مردم اردبیل به شیوۀ دیلمان خود را با زوبین و سپر آراسته بودند.
شهریاران گمنام جلد ۱