انجامید دیسم روزی بارو را شکافته با کردان و سالوکان که گردش بودند از شهر بگریخت. مرزبان از دنبال ایشان نرفته ترسید که مبادا به جنگ بایستند تبریزیان نیز از شهر بیرون تاخته از پشتسر حمله آوردند. دیسم به اردبیل شتافته به آن شهر دست یافت در تبریز هم ابو القاسم از شهر بیرون آمده به مرزبان پیوست. لیکن تبریزان ایستادگی میورزیدند و در این میان خبر دست یافتن دیسم به اردبیل به مرزبان رسیده بخشی از سپاه را گرد تبریز گذاشته خویشتن با بخشی دیگر به جانب اردبیل شتافت۱.
محاصره مرزبان اردبیل را
مرزبان از دست یافتن دیسم به اردبیل سخت دلگیر بود چه سختی و استواری آن شهر میدانست و کینه اردبیلیان که دیسم را به شهر خود راه داده بودند در دل گرفت.
و چون به اردبیل رسید گرد شهر فروگرفته کسی را نیز به تارم پیش برادر خود وهسودان و دیگر خویشاوندانش فرستاده به کمک خود خواند و در محاصره شهر سخت میکوشید.
دیسم این دفعه محمد نامی را پسر احمد که نعیمی معروف بود وزارت داده بود.
مرزبان او را فریفته وعده وزارت خود داد و چون محاصره شهر به درازی انجامید کار آذوقه سخت شد، دیسم از نعیمی چاره خواست که چه باید کرد. نعیمی گفت چاره جز این نیست که بزرگان و پیرمردان شهر را پیش مرزبان بیرون بفرستی که از او زینهار بگیرند و سپس شهر را بدو سپاریم. دیسم چون ناگزیر شده بود سخن او را به کار بسته بزرگان شهر را به طلب زینهار بیرون فرستاد. لیکن نعیمی به مرزبان پیام فرستاد
________________________________________
(۱) . ابن مسکویه نمینویسد که انجام کار تبریز با مرزبان چه بود آیا با جنگ بدانجا دست یافت یا به آشتی و زینهار؛ همچنین معلوم نیست که سرکردگان سپاه مرزبان از جستان پسر شرمزن و مهلبی و دیگران، که گفتیم در تبریز دربند بودند چگونه از آنجا رهایی یافتند. آیا ابو القاسم همراه خویشتن پیش مرزبان آورد یا پس از دست یافتن مرزبان به تبریز آزاد شدند؛ این نیز باید دانست که تبریز از سالیان دراز به دست روادیان بود لیکن در این حادثه نامی از ایشان برده نمیشود. همچنان ابن حوقل در سال ۳۴۴ که پادشاهان بومی را که باجگزار سالار بودند میشمارد ابو الهیجاء روادی را خداوند اهرو و رزقان میشمارد و از تبریز نامی نمیبرد. معلوم نیست این شهر به چه جهت از دست ایشان بیرون شده بود.
شهریاران گمنام جلد ۱