که بزرگان را نگهداشته اجازه بازگشتن ندهد و مرزبان پیام او را به کار بست. و چون این خبر به شهر رسید مردم بر بزرگان خود ترسیده بشوریدند. دیسم ناگزیر از شهر بیرون شتافته نزد مرزبان رفت. مرزبان او را بسیار نواخته ایمنی داد و نعیمی را چنان که وعده داده بود به وزارت خود برگزید و چون به درون شهر آمد از بزرگان آنجا مالهای بسیار بگرفت و به سزای یاری که به دیسم کرده بودند فرمان داد که به دست خود باروی شهر را ویران سازند۱.
از این پس مرزبان را حریف و دشمنی در برابر نماند و سراسر آذربایگان و اران و ارمنستان تا دربند و شروان زیر فرمانروایی او آمده در همه شهرها خطبه به نام او خواندند و چنانکه خواهیم دید همگی پادشاهان و فرمانروایان بومی که در این ولایتها بودند فرمانبری و باجگزاری او را پذیرفته بودند اما دیسم پس از مدتی که پیش مرزبان بود از او خواستار شد که با خاندان و کسان خود به یکی از دزهای تارم رفته در آنجا با دخل و برداشت ملکهای خود به سر برد. مرزبان این خواهش او را پذیرفته با خاندان و کسانش به تارم فرستاد و در آنجا بود تا در هنگام گرفتاری مرزبان به دست رکن الدوله دوباره به آذربایگان آمد و انجام کار و روزگار او را سپس خواهیم نگاشت۲.
هجوم روسان به اران و تصرف بردعه
یکی از حادثههای بزرگی که در زمان پادشاهی مرزبان روی داد هجوم روسان بر اران و دست یافتن ایشان بر بردعه کرسی و بزرگترین شهر آن ولایت بود. روسان در این زمانها ملت بزرگ و به نامی نبودند و در سرزمینی که در نزدیکیهای دریای بالتیک مینشستند صدها فرسنگ از اران دور، و دولت نیرومند خزر و برخی ملتهای دیگر در میانه فاصله بودند با اینهمه چون ایشان در کشتیرانی و دریاپیمایی مهارت بسیار داشتند و مردم دلیر و جنگجو بودند از رود «ولگا» که آن زمانها به نام «اتل» معروف بود با کشتیها به دریای خزر درآمده در اران گیلان و مازندران و گرگان
________________________________________
(۱) . ابن حوقل، چاپ لیدن، ص ۲۳۷.
(۲) . آنچه درباره جنگهای مرزبان و دیسم و تبریزیان نگاشتهایم از کتاب تجارب الامم حوادث سال ۳۳۰ است مگر برخی مطلبها که از ابن حوقل نقل کرده و در حاشیه قید نمودهایم.
شهریاران گمنام جلد ۱