برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۸۲

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

در برابر روسان گذارده خویشتن به آذربایگان به جنگ حسین شتافت. ابن مسکویه در اینجا می‌نگارد:

چون به ابی عبد اللّه (حسین) رسید جنگ سبکی با هم کردند و برف بزرگی افتاده سپاهیان ابی عبد اللّه سراسیمه شدند چه بیشتر از ایشان تازیکان بودند و بازگشتند.

ابو عبد اللّه نیز با ایشان بازگشت که به شهر استواری پناه برد. لیکن در راه نامه‌ای از عم‌زاده‌اش ناصر الدوله رسید که نوشته بود توزون [امیر الامرای خلیفه] در مدینة السلام درگذشته و مردم او پیش من پناهنده‌اند و من آهنگ آن دارم که به بغداد رفته با معز الدوله که پس از مرگ توزون بدانجا دست یافته جنگ کنم. و فرمان داده بود که حسین آذربایگان را رها کرده به موصل بازگردد و او بازگشت.

لیکن خواهیم دید که حمدانیان باز چشم از آذربایگان نپوشیده بار دیگر به دست دیسم لشکر بدانجا می‌فرستند.

تحقیق سال هجوم روسان

گفتیم که ابن مسکویه تفصیل هجوم روسان را بر اران در سال ۳۳۲ ضبط کرده تصریح می‌کند که در آن سال رخ داده. لیکن خود آن مؤلف در سال دیگر (سال ۳۳۳) نیز شرح پایین را می‌نگارد:

در این سال خبر رسید۱ که طایفه‌ای که روس خوانده می‌شوند و در آن سوی خاک خزر نشیمن دارند به آذربایگان تاخته بردعه را تصرف نموده‌اند. و ایشان گروهی بی‌دین هستند و جز پادشاهی نمی‌طلبند. و در جنگ گریختن نشناسند. سلاح و جامه ایشان مانند دیلمان است. مردمان سخت‌باز و بزرگ جثه هستند. سپس مسلمانان آن طایفه را کشته جز اندکی زنده نگذاشتند. کوشش بسیار و زحمت بزرگ در این‌باره مرزبان پسر محمد پسر مسافر را بود چنانکه در جای خود یاد کردیم.

این عبارت‌ها صریح است که هجوم روسان و پایان کار ایشان در سال ۳۳۳ روی داده. در داستان تاختن حسین حمدانی به آذربایگان در اثنای جنگ مرزبان با روسان نیز دیدیم که به نوشته خود ابن مسکویه حسین چون از آذربایگان برمی‌گشت نامۀ

________________________________________

(۱) . یعنی این خبر به بغداد رسید زیرا در آن زمان نیز معمول بود که خبرهای ولایت‌ها را به پایتخت می‌فرستادند.

شهریاران گمنام جلد ۱