کرد و دیلم با وی نبودند. لیکن بازگشتن به آذربایگان را ننگ شمرده دل بر ایستادگی نهاد و چون جنگ آغاز شد دست چپ و دست راست سپاه او هردو شکست یافته بگریختند. ولی او خویشتن در قلب، پای ایستادگی فشرده گروهی از سرکردکان که از جمله پدر زنش بود پیش روی او کشته شدند و او، خویشتن با سیزده تن از سرکردکان دستگیر شده رکن الدوله همراه خود به ری برد و از آنجا خود مرزبان را به دز سمیرم که در آن سوی سپاهان بود فرستاده هرکدام از سرکردگان را هم در جایی بند کرد۱.
آذربایگان پس از گرفتاری مرزبان
پس از گرفتاری مرزبان دو هزار تن کمابیش از سپاه او که از جنگ گریخته بودند و سرکردگان ایشان که از جمله جستان پسر شرمزن و علی پسر فضل۲ و شهفیروز پسر کردویه و دیگران بودند دور سر محمد پدر سالخورده مرزبان گرد آمده او را به پیشوایی خود برگزیدند و با او به اردبیل شتافته آن شهر را تصرف نمودند. محمد به فرمانروایی آذربایگان نشسته پسرش وهسودان که کینهورزی و بدخواهی او را درباره خود میدانست بیمناک شده به دز خود در تارم بگریخت۳.
لیکن محمد چند روز به حکمرانی نپرداخته غرور بر وی دست یافت و با دیلمان بدخویی آغاز کرده کار به جایی کشید که همه آن طایفه بر وی شوریده کشتناش خواستند. محمد به تارم گریخته چشم آن داشت که وهسودان به یاری و پشتیبانی او برخیزد. ولی وهسودان او را در دز سیسگان۴ که پیش نیز آنجا بود بند کرد و او در آن دز بود تا بدرود زندگی گفت۵.
________________________________________
(۱) . ابن مسکویه این حوادث را در سال ۳۳۹ مینویسد لیکن خود او تصریح کرده که از حوادث سال ۳۳۷ است.
(۲) . این همان علی است که گفتیم از موصل پیش دیسم آمده نوازش و مال بسیار از او یافت و گویا پس از آخرین مغلوبی دیسم به مرزبان پیوسته باشد.
(۳) . گویا مرزبان هنگام بیرون رفتن از آذربایگان وهسودان را به جای خود نشانده بود.
(۴) . معلوم است که این دز در تارم بوده و جز از دز یا شهر سیسگان معروف است که در ارمنستان نزدیکیهای دوین بوده.
(۵) . تاریخ مرگ او معلوم نیست ولی به تصریح ابن مسکویه پیش از سال ۳۴۲ که تاریخ رهایی مرزبان است مرده.
شهریاران گمنام جلد ۱