از این حکمرانان بومی را برده، در دیگری میزان برداشت (مالیات) آن ولایت و اندازه باج و بدهی هرکدام از آن حکمرانان را معین مینماید.
اگرچه درباره مالیات نوشته ابن حوقل خالی از اشتباه نیست ولی بههرحال این شرحها سند تاریخی مهمی است بر اینکه قلمرو فرمانروایی سالار مرزبان از کجا تا کجا بوده و کدام حکمرانان بومی باجگزار او بودهاند و مطلبهایی از این دو تکه شرح میتوان دریافت که از جای دیگر نتوان دریافت.
ما عین عبارتهای ابن حوقل را ترجمه نموده برخی تفسیرها از خود میافزاییم و درباره میزان مالیات آن روزی آذربایگان و اران و ارمنستان هم عقیدۀ خود را خواهیم نگاشت.
نخست در نام بردن از کوههای قفقاز مینگارد:
این کوهها را پادشاهان و خداوندانی بود که نعمت بیکران و زمینها و دزهای پربها و اسبان و ستوران داشتند... بر این پادشاهان باج و بدهی معین بود که سالانه برای پادشاه آذربایگان میفرستادند - بدهی سبکی که از پرداخت آن بازنمیایستادند.
چه پادشاهان این نواحی که ایشان را پادشاهان اطراف میخوانند فرمانگزار پادشاه آذربایگان و ارمنستان و اران بودند پسر ابی الساج به اندکی از ایشان قانع بود و آنچه میگرفت به عنوان هدیه میگرفت. ولی چون پادشاهی به مرزبان معروف به سالار پسر محمد پسر مسافر رسید برای این بدهیها دیوانها برپا کرد و قانونها گذارد که بازپرس باقی مانده مینمایند و ربح میطلبند. یکی از بزرگترین این پادشاه شروان شاه محمد پسر احمد ازدی است. پس از وی پادشاه ابخاز است که سرزمین او به برخی از کوههای قفقاز پیوسته است۱ و ابخاز شاه خوانده میشود. پس از او صناری۲ که سنخاریب معروف است. وی همچون پسر دیرانی پادشاه زوزان و وان و سلطان کیش ترسایان دارد. داستان مختصر این پادشاهان را با باج و بدهی که هر کدام دارد در گفتگو کردن از برداشت آذربایگان خواهیم نگاشت۳.
سپس دربارۀ برداشت آذربایگان مینگارد:
________________________________________
(۱) . عبارت خالی از غلط نیست ترجمه به معنی شده (عین عربی عبارت در آخر کتاب دیده شود).
(۲) . این عبارت نیز ترجمه به معنی شده.
(۳) . کتاب ابن حوقل، چاپ لیدن، ص ۲۵۰.
شهریاران گمنام جلد ۱