نیاوردیم. خود ابن حوقل در عبارت نخستین او را «صناری» میخواند و صناریان گروهی معروف بودهاند که مسعودی و بلاذری۱ نام ایشان را بسیار بردهاند. مسعودی تصریح میکند که کیش ترسایان داشتهاند. ربع یا ریع نیز معلوم نیست در کجا بوده.
۴ - خداوند جرزان - «جرزان» گرجستان است چه نام این طایفه در زبانهای باستان ایران «وراچ» بوده و سرزمین ایشان را «وراچان» مینامیدند. چنانکه همین نام (وارچان) در برخی کتیبههای استخر هست۲. سپس این نام از روی قاعده معروف «گرچان» یا «گرژان» شده و تازیکان آن را به قاعدۀ زبان خود «جرزان» گردانیدهاند اما مقصود از خداوند گرچان یا گرژان گویا پادشاه ابخاز است چه از عبارت نخستین ابن حوقل پیداست که پادشاه ابخاز نیز باجگزار سالار مرزبان بوده ولی در اینجا نام او را در میان دیگر باجگزاران نمیبرد. از سوی دیگر گرجستان در این وقتها بیشتر جزء ابخاز بود و پادشاه ابخاز از پسران خود به حکمرانی آنجا میفرستاد. با این دو قرینه باید گفت که پادشاه ابخاز نیز خراجگزار و فرمانبردار مرزبان بوده و مقصود از خداوند گرچان اوست.
۵ - سغیان پسر موسی - موسی یا موسس نامی که نزدیک به این زمانها در نواحی اران و ارمنستان فرمانروایی داشته حکمران «اودی» از نواحی اران بوده۳ باید گفت در اینجا پسر او مقصود است ولی کلمه «سغیان» به هرحال غلط است و درست آن معلوم نیست.
۶ - ابو القاسم ویذوری خداوند ویذور - ویذور معلوم نیست کجا بوده. درباره ابو القاسم هم آگاهی از تاریخها به دست نیامد.
۷ - ابو الهیجاء پسر رواد - از خاندان رواد در بخش دوم همین کتاب به تفصیل گفتگو خواهیم کرد. همین ابو الهیجاء سرانجام خاندان سالاریان را برانداخته در سراسر آذربایگان پادشاهی یافت و نام او گویا حسین بوده.
۸ - ابو القاسم خیزانی - نام خیزان را مسعودی و بلاذری و یاقوت و دیگر جغرافینگاران آن زمان بردهاند و ناحیهای از اران بوده ولی درباره ابو القاسم آگاهی
________________________________________
(۱) . فتوح البلدان، چاپ مصر، صر ۲۱۰ و ۲۱۷.
(۲) . و چنانکه در زبان ارمنی هنوز هم گرجیان را «وراچ» و گرجستان را «وراچستان» مینامند.
(۳) . تاریخ وارتان، چاپ ونیس، ص ۸۷.
شهریاران گمنام جلد ۱