کاشانی مختلص بشیبانی از جله فصحا و شعرا در توصیف این بنای نزهت و بهجت انتما سروده و بمناسبت در ذیل درج نمود و هی هذه
ای قصّهها شنیده ز ارتنک و روم و چین | خیز ایدر آی و موزهٔ شاه جهان ببین | |||||
کاندر بنا و نقش صورهاش خیرهاند | صنعتکران رومی و صورتکران چین | |||||
انموذج جهان است این خود نه موزه است | یا خود جهان چو جامه و این قصرش آستین | |||||
کز آستین بر آید هر چیز بی کمان | کانرا کنی بجامه نهان از ره یقین | |||||
کاخی است این بنا که کیومرث نامدار | مانند آن ندید و فریدون آبتین | |||||
هر رطب و یابسی که جهانراست اندر اوست | پس خود مکوش موزه کتابی بود مبین | |||||
کاخی چکونه کاخ که زو صد هزار شاخ | آویخته است پر کل صد رنک و یاسمین | |||||
وز هر کلی دمیده یکی کوکبی که هست | از آفتاب روشن بر نورش آفرین | |||||
دیوار و بام و صحن و درش از بلور صاف | ||||||
صافیتر از جمال دل آرای حور عین |
جناب مؤتمنالملک
جناب میرزا سعیدخان مؤتمنالملک وزیر امور خارجه از ارکان دولت قویشوکت علّیه و رجال معظمه که تمام عمر متقلد جلایل خدمات و مهام خطیره بوده بعد از ظهور کمال کفایت و کاردانی و بصیرت و اطلاع وافی از اصول قوانین دول متمدّنه و رسوم و آداب متنوّعه و درک حفظ مناسبات و عهود منعقده و حقوق معینه و آکاهی از رموز و اسرار و دیپلوماسی در سال هزار و دویست و شصت و هشت بلقب خانی و منصب دبیری مهام خارجه که قایم مقام وزارت امور خارجه است برقرار کردیدند و در سال بعد که سنه هزار و دویست و شصت و نه باشد باعطای یکقطعه نشان مکلّل بالماس از مرتبه سرتیپی اوّل و حمایل سرخ از همان درجه سرافراز و در ماه ربیعالثانی همین سال بمنصب جلیل وزارت امور خارجه و لقب جنابی مفتخر و از آن زمان الی الآن پیوسته در عداد وزرای بزرک ایندولت جاوید عدّت معدود و بمناصب جلیله برقرار و چندی نیز بشرف منصب نبیل متولیباشیکری آستانه مقدّسه رضویّه علی ساکنها الف سلام و تحیّه فایز کردیده و در هر حال در حضرت کردون بسطت همایون و دربار دولت روزافزون باعتمادی خاص و امتیازی مخصوص درجه اختصاص و مزیّت داشته و دارندمحمّدحسن