روز پنجشنبه یازدهم صبح سوار شده کنار رودخانه کُمَُرود را کرفته سر بالا رفتیم حاصل اینجاها امسال خیلی خوب شده هیچ جا کمتر از تخمی ده تخم نداده است بعضی حاصل کندم که در دامنه کوه و زمین شِنزار کاشته بودند حالا رسیده و دِرَوْ شده بود ولی زراعت سایر اراضی از کنار رودخانه و زمین خاکی و چمن و غیره هنوز نرسیده و بقدر دَه بیست روز دیکر کار داشت که بموقع درو برسد و اغلبی هنوز سبز بود اوّل رسیدیم بده کُمَر که این رودخانه باسم آن معروفست اصل دِه در بغلهٔ کوه افتاده و خانوار زیادی دارد اشجار و باغات ده در دست چپ جاده واقعست دست راست روی تپه جلو ده بعضی از قبور اعرابست که در زمان فتح مازندران باینجاها آمده و مردهاند بالای قبر آنها مختصر آثاری هم داشت از اینجا کذشته نیمفرسنکی بالاتر رفتیم تمام عرض راه حاصل زراعت و آب و اشجار بید بود امّا راه صعبی دارد رسیدیم بده بردون که در وسط درّه تنکی واقعست دهی است آباد خانوار زیاد و عمارات خوب و اشجار بسیار دارد از این ده کذشته میرود به واترکلا که آخر آبادی این دره است از ده اوّل تا اینجا یکفرسخ راه است قدری از این ده کذشته و از پُل چوبی عبور نموده توی زراعت اسپرس آفتابکردان زدند پیاده شده قدری استراحت کردیم از ده کمر درّه دارد قدری بالا میرود دهی دیکر نیز پیداست که اسمش را سراسب میکویند خلاصه تا دو ساعت بغروب مانده در آنجا توقف نموده صنیعالدّوله قدری روزنامه خواند بعضی نوشتجات و عرایض هم از شهر رسیده بود همه را ملاحظه نموده جواب نوشته فرستادیم دو ساعت بغروب مانده سوار شده بطرف منزل راندیم منزل درّه تنکی بود و همهٔ چادرها را نزدیک هم زده بودند
روز جمعه دوازدهم امروز باید بیوش برویم صبح برخاسته سوار شدیم امینالسلطان و شجاعالسّلطنه دم در سراپرده حاضر بودند چند نفر از صاحبمنصبان فوج مخبران شقاقی هم که تازه از فارس آمده بودند در اینجا بحضور رسیدند قدری با آنها صحبت کرده بعد راندیم همه جا از راه ساخته میرزا عبداللهخان آمدیم. راه را ببغلهٔ دست راست انداخته و الحق راه خیلی خوبی بنا کرده همه جا بقاعدهٔ مهندسی راه عریض محکم بیعیبی الی دو تا ساخته است اکر زراعت و حاصل مردم اهالی در زمین نباشد همه جای این راه را از کنار رودخانه هم میتوان رفت امّا محض اینکه خسارتی بزراعت مردم وارد نیاید راه را غدغن نمودیم ساختهاند خلاصه همه جا از راه بغله آمده تا رسیدیم بده یاسر که دست چپ درّه واقع و از آن منزل تا ده یاسر نیمفرسخ سنکین راه است چنانکه اشاره شد این قریه مال صدیقالدّوله و پسر حاجی وزیر که برادرزاده صدیقالدّوله باشد همیشه در این ده ساکنست به حضور آمد از یاسر تا یوش راه خیلی پست و بلندی و پرتکاههای سخت دارد که اکر ساخته نبود عبور از آن غیر ممکن بود یک کوره راهی هم از آن طرف درّه بود که اغلب سوارها و مردم از آن راه رفتند بقیّه در روزنامه آتیه محمدحسن