راه بود در حقیقت اردو را در اراضی اوز زدهاند ظُهر وارد منزل شدیم اُردو در محلّی بسیار باروح و صفا و وسیع و خوشهواست خیلی از بلده بهتر است فتحالله شکارچی کُجوری پوست پلنک بسیار بزرکی را که خودش شکار کرده بود از کاه پر کرده بتوسّط امینالسّلطان بحضور آورد امّا وضع شکار پلنک کردن اهالی اینجا این طور نیست که با پلنک روبرو شده و مبارزت نموده او را بزنند بلکه در سر راه پلنک و غیره تله کذارده پلنک در وقت عُبور بتله میافتد آنوقت میآیند خیلی نزدیک و با تفنک میزنند
روز شنبه سیزدهم نوشتجات زیاد بشهر نوشته شد و عصری دو ساعت بغروب مانده بجهة رفع کسالت سوار شده رفتیم بتماشای قریه یوش بالای تپهٔ که مشرف بده بود آفتابکردان زدند پیاده شده قدری تماشای ده را کردیم امّا باد سختی میآمد و نکذاشت درست تماشا کنیم دِهِ بسیار خوب باصفای خوش منظریست چند خانوار ایل بالای همین ده افتادهاند پرسیدیم که از کدام ایل و طایفهاند کفتند از طایفه فیوجاند از درّه بالای این ده بکجور راه است که در چهارده پانزده سال قبل از این از همین راه بیوش آمدیم این ده باغات خوب باصفا دارد و از قراریکه میکفتند در اغلب خانها یک چشمه آب کمی جاریست که بآن زندکی میکنند خانهای محمّدجانخان از تمام خانهای این ده بهتر است تکیه و خانهای وکیلالملک قدری خراب و بایر شده است خلاصه بعد از یک ربع توقّف سوار شده بمنزل آمدیم اینجا شبها هوای آرام خوبی دارد و با وجودیکه هوا صافست و ابر و مه نیست صبح روی چادرها و غیره مثل اینکه شبنم زده باشد رطوبت و تری دارد
روز یکشنبه چهاردهم امروز صبح برای کردش و تفرّج از منزل سوار شده بقدر یک میدانی رانده رسیدیم بده اوُز که ده بسیار باصفائیست از آنجا بقدر دو میدان کذشته رسیدیم به نیکنامدِه این ده هم ده بسیار باصفای سبز با طراوتیست چون این دره سیل گیر است اهالی ده بجهة محفوظیّت از سیل روی تپهٔ که سمت دست راست درّه واقعست منزل کردهاند قدری بالاتر از ده در چمنی که نزدیک برودخانه بود پیاده شده قدری استراحت کردیم صنیعالدّوله قدری روزنامه خواند تا عصر اینجا توقف کرده بعد سوار شده بمنزل مراجعت کردیم از ده نیکنام از توی همین درّه میرود به مینک از مینگ میرود به پُل از پل میرود به نُسن از نُسن میرود بدُونا
روز دوشنبه پانزدهم باید برویم بقریهٔ ناحیه که از این منزل تا آنجا دو فرسنک مسافتست سوار شدیم چهارصد نفر سواره خواجهوند که از کجُور آمده بودند از سان حضور کذشته حکم شد یکصد نفر دیکر هم سوار کرفته علاوه کنند که روی هم پانصد نفر بشوند امینالسلطان سر سواره ایستاده بود حاجی اسمعیل نوری و علیاکبرخان سرکرده هم بودند بقیّه در روزنامه آتیه محمدحسن