برگه:SiratAlSutur.pdf/۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
  زانکه ابدال بود و صاحب حال گشته حالش مبدّل الاحوال  
  زین سبب عشق خط زیاده شدم دل گرفتار مرد ساده شدم  
  بعد از آن مدتی برین بگذشت مهر خطّم از آن و این بگذشت  
  نیّت روزهٔ علی کردم قلم مشق را جلی کردم  
  در خیال این که کار بگشاید شه بخوابم جمال بنماید  
  تا شبی خواب دیدم از ره دید که خطم دید و جامه‌ام بخشید  
  خواب را مختصر نمودم باز قصّهٔ خواب هست دور و دراز  
  بیش ازین زین سخن نیارم گفت که ندارم مجال گفت و شنفت  
  تا کسی پردهٔ خرد ندرد در حق من گمان بد نبرد  
  بنده سلطان‌علی غلام علیست شهرت خطّ او ز نام علیست  
  روز و شب گوید از نبی و ولی ذکرش این است از خفی و جلی  

بیان سن و اوقات