برگه:Tarikh-byhghy.pdf/۴۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۴
تاریخ بیهقی

به جامه خانه بردند و خلعتها بپوشانیدند و پس طاهر نزدیک امیر رفت و جمله اعیان ری را پیش آوردند. امیر ایشان را بنواخت و نیکوئی گفت و ایشان دعای فراوان کردند و بازگشتند و مرتبه داران ایشان را سوی شهر بردند بر جملۀ[۱] هر چه نیکوتر، و مردم شهر بسیار شادی کردند و بی اندازه درم و دینار انداختند[۲] و مرتبه داران را به نیکوئی و خشنودی باز گردانیدند.

و دیگر روز چون بار بکسست و اعیان ری بجمله آمده بودند بخدمت با این مقدمان و افزون از ده هزار زن و مرد بنظاره ایستاده و[۳] اعیان را به نیم ترک[۴] بنشاندند و امیر رضی الله عنه حسن سلیمان را که او از بزرگان امیران جبال هراة بود بخواند و بنواخت و گفت ما فردا بخواهیم رفت و این ولایت بشحنگی بتو سپردیم، و سخن اعیان را بشنودی هشیار و بیدار باش تا خللی نیفتد بغیبت ما و با مردمان این نواحی نیکو رو و سیرت خوب دار و یقین بدان که چون ما بتخت ملک رسیدیم و کارها بمراد ما گشت، اندیشه این نواحی بداریم و اینجا سالاری محتشم فرستیم با لشکری و معتمدی از خداوندان قلم که همگان بر مثال وی کار کنند تا باقی عراق گرفته آید اگر خدای خواهد. باید که اعیان و رعایا از تو خشنود باشند و شکر کنند و نصیب تو از نواخت و نهمت و جاه و منزلت سخت تمام باشد از حسن[۵] رای ما. حسن سلیمان بر پای خاست – و درجهٔ نشستن داشت در این مجلس – و زمین بوسه داد و پس بایستاد و گفت بنده و فرمان بردارم و مرا این محل نیست، اما چون خداوند ارزانی داشت، آنچه جهد آدمی است در خدمت بجای آرم امیر فرمود تا وی را بجامه خانه بردند و خلعت گرانمایه بشحنکی ری بپوشانیدند:


  1. یعنی بر وضعی و قراری
  2. مو و نسخه بدل یب ریختند کلمه انداختن بمعنی ریختن معمول بوده است رودکی گوید باده انداز کو سرود انداخت حافظ میگوید بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم.
  3. اگر این جمله جواب شرط (چون بارالخ) باشد باید بدون واو باشد
  4. نیم ترک نوعی بوده است از خیمه و بنا بحاشیه یب نوعی از خیمه کوچک بوده ، و در هر حال بفتح تا و سکون راست و کاف آن تازی یا فارسی هر دو محتمل است چه اگر کلمه مستعار از نیم‌ترک بمعنی کلاه خود باشد چنانکه در برهان قاطع است قاعدة با کاف فارسی است (چون ترک با مرک قافیه شده است) و اگر از ترک بمعنی قطعه های کلاه و خیمه آمده باشد با کاف تازی است بنا به تلفظ جاری
  5. یعنی حسن نظر و اعتقاد ما