بوالفضلم دو حکایت نادر یادآمد در اینجا یکی از حدیث حشمت خواجه بوسهل در دلهای خدمتکاران
امیر مسعود که چون او را بدیدند، اگر خواستند و اگر نه، او را بزرگ داشتند که
مردان را جهد اندران باید کرد تا یک بار وجیه کردند و نامی، چون کشتند و شد[۱]، اگر
در محنت باشند یا نعمت ایشانرا حرمت دارند و تا در گور نشوند آن نام از ایشان نیفتد.
و دیگر حدیث آن ملطفها و دریدن و انداختن در آب که هم آن نویسندگان و هم آن
کسان که بدیشان نبشته بودند چون این حال بشنیدند فارغ دل گشتند که بدانستند که او[۲]
نیز بسر آن باز نخواهد شد و پادشاهان را اندرین ابواب الهام از خدای عزوجل باشد.
فاما حدیث حشمت: چنین خواندم در اخبار خلفا که چون هرون الرشید امیر المؤمنین از بغداد قصد خراسان کرد و آن قصه دراز است و در کتب مثبت که قصد بچه سبب کرد – چون بطوس رسید سخت نالان شد و بر شرف هلاک شد[۳]، فضل ربیع را بخواند و وزارت او داشت از پس آل برمک، چون بیامد برو[۴] خالی کرد و گفت یا فضل کار من بپایان آمد و مرگ نزدیک است، چنان باید که چون سپری شوم مرا اینجا دفن کنید و چون از دفن و ماتم فارغ شوید هر چه با من است از خزائن و زرادخانه و دیگر چیزها و غلامان و ستوران بجمله بمرو فرستی نزدیک پسرم مأمون، که محمد را بدان حاجت نیست و ولی عهدی بغداد و تخت خلافت و لشکر و انواع خزائن او دارد. و مردم را که اینجا اند، لشکریان و خدمتکاران، مخیّر کن تاهر کسی که خواهد که نزدیک مأمون رود او را بازنداری
- ↑ کذا در فا در مو کشتند شد (بی و او) در یب هیچ یک ازین دو کلمه را ندارد و عبارتش چنین است و جیه کردند و نامی گیرند نامی گیرند بزرگ پس ناگزیر اگر در نعمت باشند یا در نقمت ایشان را الخ توجیه نسخه فا آن است که بگوئیم دو فعل آورده است برای مطابقت با دو کلمه وجیه و نامی یعنی چون وجیه گشتند نامی شدند الخ با تذکر این نکته که در قدیم رسم بوده است که، چون دو فعل جمع مغایب متعاطف بودهاند، دومی (معطوف) را گاهی مفرد میآورده اند (رجوع کنید بمقدمه جهانگشا چاپ لیدن از آقای قزوینی) یا آنکه بگوئیم فاعل فعل «شد» مقدر است و تقدیر عبارت چنین است چون وجیه و نامی گشتند و کار شد الخ یعنی چون کار وجاهت و نام صورت گرفت الخ توجیه روایت مو نیز بهمین شق دوم است با تفاوت اینکه در اینجا کلمه «شد» جواب شرط است یعنی چون وجیه و نامی گشتند، شد روایت یباز زمینه این دو روایت بکلی دور است و محتمل است که در اثر ابهام مطلب ساخته شده باشد از حیث بلاغت و ایجاز هم دو روایت دیگر بر آن ترجیح دارد
- ↑ او یعنی امیر مسعود نیز ، بمعنی دیگر
- ↑ مو گشت
- ↑ کذا و ظ با او بقرینه سایر موارد