و متحدین آنان. بنابراین لاسدمونیها مسئول تجاوزات آتنیها به خاک ایران و خسارات وارده از این جهت نشدهاند و دیگر اینکه مخارج قشون لاسدمونی، که بمیل شاه داخل خاک ایران میشود، بعهدهٔ شاه است و نیز طرفین حق دلتنگی یا رنجش از یکدیگر از بابت عواقب تقاضائی، که کردهاند، ندارند. علاوه بر این باید در نظر داشت، که در معاهدهٔ اوّلی بند اوّل فوقالعاده بنفع ایران بود و، چون نمیتوان گفت، که لاسدمونیها بمعنی آن پی نبرده معاهده را امضاء کرده بودند، این بند میرساند، که در آن موقع لاسدمونیها احتیاج شدید به کمک ایران داشتهاند.
در معاهدهٔ ثانوی این بند بشکل دیگر ابقاء شده. توضیح آنکه در بند یک معاهدهٔ اوّلی تصریح شده: «تمام ممالک و شهرهائی، که در حیطهٔ اقتدار شاهاند یا متعلّق به اجداد او بودهاند، در تحت حکومت او باقی خواهند بود و، چون در زمان داریوش اوّل تراکیّه و مقدونیّه و جزائر بحر الجزائر و در زمان خشیارشا چندی تسّالی و تب و غیره، یعنی یونان شمالی و وسطی، جزو ایران بودند، این مادّه به ایران حقّ میداد، که این ولایات را استرداد کند. در معاهدهٔ دوّم لاسدمونیها و متحدین آنان متعهد میشوند، که ممالک شاه بهمان حدودی، که در معاهدهٔ اوّلی تصریح شده، معرض جنگ و خسارات واقع نگردد و عبارت «باقی خواهد بود» حذف و تا یک اندازه بنفع اسپارت اصلاح شده است.
باری، پس از آنکه تیسافرن تا اندازهای بمقصود خود رسید، یعنی شهر میلت و جزیرهٔ خیوس تابع ایران شدند، جزیرهٔ یازس هم بتصرف ایران درآمد و آمرگس دستگیر گردید، از احتیاج او به لاسدمونیها کاست و نسبت به آنها سرد شد، بخصوص که در این موقع آلسیبیاد[۱] آتنی در نزد تیسافرن بر ضد اسپارتیها کار میکرد.
در اینجا مقتضی است این شخص را معرفی کنیم. آلسیبیاد اصلاً آتنی و از شاگردان سقراط حکیم و مورد محبت و توجه او بود. بعد او بواسطهٔ لیاقت ذاتی و کفایتش رئیس حزب ملی گردید، ولی چون باعلی درجه خودخواه و جاه
- ↑ Aleibiades.