سیاست تیسافرن بود، یعنی باطناً نمیخواست آتن یا اسپارت قوی شود، زیرا قوّت هریک را مضرّ برای خود و منافع ایران در آسیای صغیر میپنداشت و عقیده داشت، که با دوام جنگ هر دو بالاخره به ایران تسلیم خواهند شد، ولی در مواعید خود راستگوتر از تیسافرن بود و مانند او شتابان از شاخی به شاخ نمیجست. بعضی باین عقیدهاند، که بین او و تیسافرن رقابت بود، ولی بنظر چنین میآید، که این رقابت هم ساختگی بوده، یعنی وقتی که اسپارتیها از تیسافرن سخت میرنجیدهاند، او قدم پیش نهاده آنها را استمالت میکرده، تا بکلّی مأیوس و مغلوب آتنیها نگردند.
باری، پس از فتح آتنیها در دریا تیسافرن دید، در بیاعتنائی خود نسبت به اسپارتیها خیلی تند رفته و باز فوراً رویّهٔ خود را تغییر داده به داردانل شتافت، تا با امیر البحر اسپارت ملاقات کرده او را از کمکهای خود مطمئن سازد. اسپارتیها، چون فریب او را مکرّر خورده بودند، حرفهایش را باور نکردند و او برای اطمینان آنان حکم کرد آلسیبیاد را، که بسمت سردار ملّیّون آتن با خانهٔ والی مراوده داشت، توقیف کنند و انتشار داد، که جهت توقیف این است، که ایران با آتن در حال جنگ میباشد. پس از چندی این خبر به دربار ایران رسید و از او پرسیدند:
«مگر با آتن در جنگ شدهای؟» . او جواب داد «نه مگر تصمیم کردهاید، که با آتن بجنگید؟» . در دربار مقصود او را فهمیدند و کسی باور نکرد، که او واقعاً با آتن در جنگ شده باشد. از طرف دیگر آلسیبیاد هم در توقیفگاه خود فهمید، که آنچه در این مدّت با تیسافرن میرشته باصطلاح «پنبه شده» . پس از چندی او از محبس فرار کرد و خرسونس را گرفته از کشتیهائی، که از دریای سیاه میآمدند باج گرفت. در این احوال که آتنیها تا اندازهای قوّت یافته بودند، اسپارتیها بدین عقیده شدند، که با آتن صلح کنند، ولی فرناباذ صلاح ایران را در آن ندید و به جمعآوری قشون و ساختن کشتیهائی برای اسپارت پرداخت، تا آن را از خیال صلح بازدارد.
پس از آن زدوخوردهای کوچکی بین آتنیها و سپاهیان فرناباذ روی داد و بالاخره در سال ۲۳ جنگها (۴۰۸ ق. م) آلسیبیاد باین خیال افتاد، که بیزانس