(۴۹)- فیروزآباد-پیشانی اصلی قصر که بشکل سابقش از نو ساخته شده (فلاندن و کست، ایران قدیم، گراور ۴۰)
در این احوال کوروش به دربار احضار شد. جهت آن ظاهراً این بود، که داریوش، چون نزدیکی مرگ را احساس کرد، خواست او را، که کوچکترین پسرش بود، ببیند، ولی چنین بنظر میآید، که این احضار باطناً جهت دیگر داشت، توضیح آنکه کوروش از بدو ورود به آسیای صغیر برای محکم کردن مقام خود حالا و مآلا چنین تشخیص داد، که قشونی در تحت تعلیم صاحبمنصبان یونانی ترتیب دهد. با این مقصود لازم دانست بیونان نزدیک شود و در میان دول یونانی توجّهٔ خود را به اسپارت متوجّه داشت، زیرا چنین تشخیص داده بود، که طرز حکومت اسپارت و اوضاع آن دولت با مقاصد او بهتر از اوضاع آتن، که دولت دریائی است، موافقت میکند. این بود، که برخلاف رویّهٔ تیسافرن سیاست خود را روشن و کمکهای زیاد به اسپارت کرد. تیسافرن از خیالات او مطلع شده دربار را آگاه ساخت و داریوش او را برای دادن توضیحاتی احضار کرد. شاید در احضار او پروشات هم برای اجرای مقاصد خود دست داشته، چنانکه پائینتر جهت این حدس روشن خواهد بود. به هرحال کوروش لیزاندر را بسارد خواسته به او گفت: «من میروم و خزانه را با اموال شخصی و هرچه دارم به تو میسپارم. جنگ را بآخر برسان و هر آنچه برای فتح لازم است از خزانه بردار» پس از آن او را بسمت مأمور ایران برای جنگ با
برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۰۲۰
این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.