کوروش هم، هرکسی را که اردشیر نزد او میفرستاد، رو به خود میکرد و، قبل از اینکه به دربار برگردند، طرفدار خود میساخت و نیز میکوشید، که اهالی ایالت او از حسن ادارهاش راضی باشند. جدّ او مخصوصا معطوف بجمع کردن سپاه بود، به همه توصیه میکرد، که از سپاهیان پلوپونس تا بتوانند بیشتر اجیر کنند و در همه جا انتشار میداد، که چون از طرف تیسافرن نگران است، این قشون را تهیّه میکند.
شهرهای ینیانی، که بحکم شاه جزو ایالت تیسافرن بودند، در این موقع شوریده، به استثنای شهر میلت، بطرف کوروش رفتند. (از اینجا روشن است، که مستعمرات ینیانی در آسیای صغیر در این زمان تابع ایران بودند. م.). شهر میلت هم میخواست همان کار کند، ولی تیسافرن بموقع آگاه شد و چند نفر سردستهٔ شورش طلبان را معدوم و باقی را تبعید کرد. اینها را کوروش بطرف خود طلبید و، پس از اینکه قشونی تهیه شد، این شهر را از خشکی و دریا در محاصره گذاشته خواست تبعیدشدگان را بشهر وارد کند و این پیشامد را باز بهانه قرار داد، تا باز سپاهیانی بگیرد.
زمانی که کوروش هنوز در سارد بود، قشون یونانی او در رسید: کسنیاس[۱] آرکادی با چهار هزار نفر سپاهی سنگین اسلحه وارد شد، پروکسن[۲] با هزار و پانصد نفر سنگین اسلحه و پانصد نفر سبک اسلحه، سوفنت[۳] با هزار نفر سنگین اسلحه، سقراط آخائی[۴] و پاسیون مگاری[۵] هریک با پانصد نفر (کزنفون، سفر جنگی کوروش، کتاب ۱، فصل ۱) وقتی که تیسافرن دانست، که اینقدر صاحبمنصب یونانی وارد سارد شده، برای او تردیدی باقی نماند، که این تهیه برای جنگ با قوم پیسیدیان[۶] خیلی زیاد است (کوروش جنگ را با این قوم بهانه قرار داده بود و میگفت، که میخواهد آنها را از مساکنشان خارج کند. م.) و در حال بطرف پایتخت حرکت کرد، تا اردشیر را از وقایع آگاه گرداند. پروشات همواره بشاه میگفت،