که در تحت فرماندهی او بود، به مملکتش روانه کرد. بعد قشون از کاپادوکیّه گذشته و ۲۵ فرسنگ پیموده بشهر دانا، که شهری بزرگ و پرجمعیّت بود، درآمد و سه روز در آنجا بماند. در اینجا کوروش امر کرد بیرقدار او را، که مگافرن[۱] نام داشت، با یک صاحبمنصب جزو، از جهت خیانت بزرگی که کرده بودند، اعدام کنند. پس از حرکت از اینجا، کوروش سعی کرد، که داخل کیلیکیّه گردد. این راه بقدری تنگ است، که فقط یک ارّابه از آن میگذرد و برای قشونی، که در مقابل خود اندک مقاومتی بیند، بسیار سخت و غیر قابل عبور است. میگفتند، که سییننهزیس پادشاه کیلیکیّه در این معبر برای دفاع کیلیکیّه حاضر شده و کوروش بر اثر این خبر یک روز در جلگه بماند، ولی روز بعد خبر رسید، که چون پادشاه شنیده، منن از راه دیگر وارد کیلیکیّه گردیده و سفاین کوروش و لاسدمونی، که به فرماندهی تاموس[۲] است، از سواحل یونیّه بطرف کیلیکیّه میآید، عقب نشسته. توضیح آنکه کوروش به بهانه اینکه میخواهد ملکه را با مستحفظین بکرسی کیلیکیّه برساند، منن را مأمور کرد، که از بیراهه به کیلیکیّه برود و سردار یونانی بیمانع به تارس[۳] رسیده راه کوروش را باین مملکت گشود. بر اثر این کار، کوروش از کوهستان سرازیر شده پس از طیّ ۲۵ فرسخ به تارس رسید.
از کیلیکیّه تا ایسّوس[۴]
پادشاه کیلیکیّه در این شهر، که رودی از میان آن میگذرد، قصری داشت، ولی او و مردم تارس، به استثنای آنهائی که میهمان خانهدار بودند، فرار کرده به جاهای محکم کوهستانی رفته بودند. چون یکصد نفر از قشون منن در موقع عبور از کوهها بدست اهالی کیلیکیّه کشته شده بودند، سپاهیان این سردار برای کشیدن انتقام شهر تارس و قصر پادشاه را غارت کردند. همینکه کوروش وارد شهر شد، سییننهزیس را نزد خود طلبید و او جواب داد، که هیچگاه به کسی، که از کوروش هم مقتدرتر بوده، تسلیم نشده است و نزد او نخواهد آمد، مگر آنکه کوروش قبلاً بزن او اپیاکسا، که پنج روز قبل از کوروش