برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۰۴۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.


(۵۲)- فیروزآباد، جبههٔ عمارت وقتی که آباد بوده (فلاندن و کست، ایران قدیم، گراور ۴۰)
به تارس وارد شده بود، قول امنیّت بدهد و ملکه او را دعوت کند. بعد کوروش داخل مذاکرهٔ دوستانه با پادشاه کیلیکیّه شد و در ملاقاتی، که باهم کردند، سی‌ین‌نه‌زیس مبلغ زیادی به کوروش تقدیم کرد و او هم هدایائی، که مرسوم است، شاهان ایران در مقام مرحمت باشخاص بدهند، به پادشاه کیلیکیّه داد. هدایای مزبور عبارت بود از اسبی، که دهنهٔ زرّین داشت، یک طوق، دو یاره، یک قمهٔ طلا و یک دست لباس پارسی. بعد کوروش به او قول داد، که مملکت او دیگر دستخوش چپاول نخواهد شد و امر کرد، غلامان او را پس دهند و سی‌ین‌نه‌زیس، هرجا که غلامان خود را بیابد، آنها را تصاحب کند (همان‌جا، کتاب ۱، فصل ۳).

کوروش در تارس بیست روز ماند، زیرا سربازان او در اینجا استنباط کردند، که می‌خواهند آنها را به جنگ شاه برند و می‌گفتند، که برای این کار استخدام نشده‌اند. کل‌آرخ، که رئیس قشون یونانی بود، خواست آنها را به حرکت مجبور کند، ولی نتیجه نگرفت و، در حینی که می‌خواست خودش حرکت کند، به او سنگ پراندند و نزدیک بود سنگسار گردد. بعد، چون او دید، با زور نمی‌تواند کاری کند، قشون را جمع کرده در ابتدا اشک ریخت و مدّتی در حال سکوت بماند. سرداران با حیرت در او نگریسته نیز ساکت ماندند. پس از آن کل‌آرخ به سربازان چنین گفت: «از حال من حیرت مکنید، کوروش میزبان من است، او مرا با احترام پذیرفت، بمن ده‌هزار در یک داد و من این پول را بمصارف شخصی نرسانیدم، بل خرج شما کردم و تراکی‌ها را از خرسونس راندم. بعد، وقتی که کوروش مرا