برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۰۵۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و ۱۵۰ ارّابهٔ داس‌دار می‌رسید این ارقام هم اغراق است. راجع به آبروکوماس بالاتر گفته شد، که او مأمور بود لشکری برای حمله کردن بمصر تهیه کند و در سوریّه توقف داشت. معلوم می‌شود، که چون اردشیر از عزیمت کوروش به ایران مطلع شده، او را از سوریّه به کمک خود طلبیده.

جنگ کونّاکسا[۱]

کونّاکسا محلّی بود در یازده فرسخی بابل از طرف شمال و تصوّر می‌کنند، که در نزدیکی خرابه‌هائی است موسوم به کونیش[۲] و حالا این محلّ را خان اسکندریّه گویند. در اینجا جنگی بین کوروش و اردشیر روی داد، که قطعی بود. این جنگ یکی از وقایع مهمّ تاریخ بشمار می‌رود (جهت آن در ذیل بیاید). کیفیّات جنگ را مورّخین یونانی، یعنی کزنفون، کتزیاس و دی‌نن مختلف نوشته‌اند. با وجود این مضامین نوشته‌های آنها این است، که ذکر می‌شود:

روایت کزنفون

مورّخ مذکور، که خودش در این جنگ در اردوی کوروش بود، چنین گوید (سفر جنگی کوروش، کتاب ۱، فصل ۸). بعد از دخول به ایالت بابل، چون کوروش تصوّر می‌کرد، که روز دیگر در طلیعهٔ صبح اردشیر حمله خواهد کرد، کل‌آرخ را به میمنهٔ قشون یونانی و م‌نن را به میسرهٔ آن گماشت و خود به تنظیم قشون ایرانی پرداخت.

صبح زود چند نفر فراری، که از قشون اردشیر آمده بودند، خبرهائی برای کوروش آوردند. پس از آن کوروش سرداران و سرکردگان یونانی را خواسته در باب جدالی، که در پیش بود، شور و با وعده‌های بزرگ آنها را تشویق کرد. هنگامی که سپاهیان یونانی اسلحه برمی‌داشتند، عدّهٔ آنها را شمردند و معلوم گردید، که سپاه یونانی مرکب است از ده‌هزار و چهارصد نفر سنگین اسلحه و دو هزار و چهارصد نفر سبک اسلحه. سپاه ایرانی کوروش مرکب بود از صدهزار نفر و بیست ارّابهٔ داس‌دار. چون کوروش در هر آن انتظار حملهٔ دشمن را داشت، با تمام سپاهش باحوال «حاضر جنگ» حرکت می‌کرد. در این روز بیش از سه فرسنگ راه


  1. Cunnaxa.
  2. Kunisch.