برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۰۸۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

هرگز او راضی نخواهد شد، که ما به یونان برگشته بگوئیم با وجود کمی عدّه‌مان او را در درب خانه‌اش شکست دادیم و بعد اعتنا بقوای او نکرده به یونان مراجعت کردیم. کل‌آرخ جواب داد، من تمام این نکات را در نظر دارم، ولی اگر ما از اینجا حرکت کنیم، خواهند گفت، که ما متارکه را بهم زده درصدد جنگ هستیم. در این حال نه کسی آذوقه خواهد داد و نه راهنمائی خواهد کرد.

آری‌یه هم از ما دوری خواهد جست. این مسئله، که آیا ما باید از رود دیگری هم عبور کنیم یا نه معلوم نیست، ولی من می‌دانم، که اگر قوّه‌ای از عبور ما ممانعت کند، ما نمی‌توانیم از این رود بگذریم و دیگر اینکه، اگر بخواهیم جنگ کنیم، سواره‌نظام متحدی نداریم، و حال آنکه سواره‌نظام دشمن زیاد و خوب مجهّز است.

بنابراین، اگر غالب شویم، نخواهیم توانست کسی را بکشیم (یعنی چون سواره‌نظام نداریم، تعقیب ممکن نیست) و، اگر مغلوب گردیم، هیچ‌یک از ما جان بدر نبرد.

بالاخره من این نکته را نمی‌توانم بفهمم: اگر شاه بخواهد ما را به هلاکت برساند، آن‌قدر وسایل در دست دارد، که محتاج نیست قسم یاد کند، بما دست دهد، بعد قول خود را نقض کند و در میان مردمان یونانی و غیر یونانی بشکستن عهد معروف گردد.

در این احوال تیسافرن با قشونی وارد شد و ارن‌تاس[۱]، که دختر شاه را تازه ازدواج کرده بود، نیز با لشکری همراه او بود. تیسافرن، چون دید که یونانی‌ها از دیر کردن او نگران بودند، گفت من والی لیدیّه شده‌ام و بعلاوه دختر شاه در اردوی من است. بنابراین می‌بایست به تدارکات این مسافرت بپردازم و این مدّت برای چنین مسافرتی زیاد نیست.

روانه شدن یونانیها با تیسافرن

پس از آن یونانی‌ها حرکت کردند و بحکم تیسافرن آذوقه یافته می‌خریدند. آری‌یه و قشون او با تیسافرن و ارن‌تاس حرکت می‌کردند و با آنها اردو می‌زدند. یونانی‌ها، چون از آنها ظنین بودند، با راهنمایان خود از طرف دیگر حرکت می‌کردند و بفاصلهٔ یک فرسنگ یا بیشتر از ایرانی‌ها اردو می‌زدند. بالاخره دو اردو به یکدیگر با


  1. Orontas.