برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۱۰۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

سنگ‌ها به زیر آمده با چنان قوّتی به سنگهای ضخیم برمی‌خورد و خرد شده پارچه‌های آنها باطراف می‌جست، که گوئی سنگها را از فلاخن می‌انداختند. با این حال ممکن نبود پس‌قراول براه نزدیک شود و کردوک‌ها تمام شب را به این کار اشتغال داشتند، تا اینکه یونانی‌هائی، که با بلدها حرکت می‌کردند، رسیده بلندی را گرفتند و بعض کردوک‌ها را کشته برخی را بدره راندند. در طلیعهٔ صبح یونانیها بطور مرتّب و با سکوت بطرف دشمن، که بلندی دیگری را اشغال کرده بود، هجوم بردند و، چون مه غلیظ اطراف را فروگرفته بود، به کردوک‌ها رسیدند، پیش از آنکه حملهٔ یونانیها را دریافته باشند. در این حال شیپورچی یونانی شیپور کشید و یونانی‌ها فریادزنان حمله کردند. کردوک‌ها تاب ضربت را نیاورده گریختند و چون خیلی چست و چالاک بودند، عدّهٔ کمی از آنها کشته شد. در نتیجه راه بتصرّف یونانی‌ها درآمد و، چون راهی را که بلد اختیار کرده بود، برای مالهای بنه مساعد بود، کزنفون با پس‌قراول از این راه رفت، ولی بزودی بیک بلندی، که براه مشرف بود، برخورد.

چون کردوک‌ها آن را اشغال کرده بودند، یونانیها یکدیگر را تشویق کرده ستون‌وار باین بلندی حمله بردند، ولی راهی هم برای عقب‌نشینی دشمن باز گذاشتند. کردوکها، چون دیدند یونانی‌ها نزدیک می‌شوند، بی‌اینکه تیر یا سنگی اندازند، فرار کردند و یونانی‌ها تپهٔ دیگر را، که نیز اهالی اشغال کرده بودند، گرفتند. یک تپه باقی مانده بود و این تپهٔ سوّم بر محلی مشرف بود، که شب قبل یونانیها به قراول کردوکها ناگهان شبیخون زده بودند. وقتی که یونانیها به تپهٔ مزبور هجوم بردند، کردوک‌ها آن را تخلیه کرده پس نشستند. در بادی امر چنین بنظر می‌آمد، که این اقدام کردوک‌ها از این جهت بود، که محصور نشوند، ولی حقیقت امر این است: کردوک‌ها از بالای تپه می‌دیدند، که در عقب قشون چه می‌شود و می‌خواستند شتابان به پس‌قراول قشون یونانی حمله کنند. کزنفون با سربازهای جوان به قلّهٔ یک بلندی درآمد، تا آنکه صاحب‌منصبان دیگر، که عقب مانده بودند، فرصت یافته به او ملحق شوند و فرمان داد، که سایر قسمت‌ها با تأنی از عقب او حرکت کرده در محلّی، که صاف و نزدیک راه است، برای جنگ حاضر شوند.