همینکه این فرمان داده شد، خبر رسید، که کردوکها یونانیها را از تپهٔ اوّلی با تلفاتی راندهاند. پس از این بهرهمندی، کردوکها تپهای را، که محاذی تپهٔ کزنفون بود، گرفتند. کزنفون به آنها پیشنهاد متارکه کرد و اجساد مقتولین یونانی را خواست. کردوکها این تکلیف را قبول کردند باین شرط، که یونانیها دهات را نسوزانند. بعد، وقتی که یونانیها حرکت کردند، تا از تپه به زیر آمده به یونانیهائی، که حاضر جنگ بودند، ملحق شوند، کردوکها با جمعیّت زیاد و بینظم پیش رفتند و، همینکه به بالای تپهای، که کزنفون تخلیه کرده بود، رسیدند، بغلطانیدن سنگ مشغول شدند و در این موقع پای یکی از یونانیها شکست.
یونانیها پس از آن همه در یکجا جمع شده در خانههای خوب منزل کردند و آذوقهٔ فراوان یافتند. شراب در اینجا بقدری زیاد بود، که اهالی آن را در آبانبارهای ساروجی ریخته بودند. روز دیگر یونانیها بیبلد براه افتادند و کردوکها جنگکنان پیشدستی کرده معابر تنگ را میگرفتند و میکوشیدند، که مانع از پیشرفتن یونانیها گردند. وقتی که کردوکها معبر را میگرفتند، کزنفون از عقب کوه بالا میرفت، تا بیک بلندی میرسید، که بر محلّی که کردوکها اشغال کرده بودند، مشرف بود. باین ترتیب معبر باز میشد و، اگر کردوکها حمله به پسقراول میکردند، خیریسف میکوشید، که به بلندیها صعود و مانع را برطرف کند. گاهی کردوکها زحمات زیاد به یونانیها در موقع فرودآمدن آنها میرسانیدند، زیرا اینها مردمی هستند چست و چالاک و، اگر هم به یونانیها خیلی نزدیک میشدند، میتوانستند به آسانی فرار کنند. اسلحهٔ آنها فقط کمان و فلاخن است، امّا تیراندازان ماهری هستند. کمان آنان به اندازهٔ سه ارش است و بلندی تیرهایشان دو ارش. وقتی که میخواهند تیر اندازند، زه کمان را میکشند و پای چپ را پیش میگذارند، تا بر زمین استوارتر قرار گیرند. تیرهای کردوکها سپر و جوشن را سوراخ میکند.
یونانیها تیرهای کردوکها را از دستشان میربودند، تا آن را بسان خشت بکار برند.
این روز را یونانیها در دهاتی، که بالای جلگه واقع و تا رود سانتریتس[۱] ممتد است
- ↑ Centrites.