برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۱۲۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

طیّ کرده به مردم خالیب[۱] و تااوک[۲] و فازیسیان[۳] رسیدند. اینها روی کوهها و در معبری، که یونانیها می‌بایست از آن بگذرند، صف کشیده بودند. همین‌که خیری‌سف دانست، که این مردمان معبر را در تصرّف خود دارند، بفاصلهٔ سی استاد از آنها توقّف کرد و با سرداران و صاحب‌منصبان بشور پرداخت، که بچه نحو از معبر بگذرد. کزنفون گفت، چنانکه دیده می‌شود، این کوه تا شصت استاد امتداد می‌یابد و فقط این معبر مدافعینی دارد. بنابراین باید معبری را، که مدافع ندارد، چابکانه بگیریم و از آنجا به دشمن نزدیک شویم. بعد او رو به خیری‌سف کرده گفت:

«شما لاسدمونیها، که از طبقهٔ مردم مساوی هستید، (یعنی از طبقهٔ آزادان، زیرا در پلوپونس مردمانی مانند ایلوت‌ها آزاد نبودند. م.) از کودکی به دزدی عادت می‌کنید. موافق قوانین شما آن دزدی، که با تردستی و بکلّی پنهان انجام یابد، مجازات ندارد، ولی اگر گیر افتادید، ضربتهای شلاّق را باید بچشید. حالا موقع آن رسیده، که شما نتیجهٔ این تربیت لاسدمونی را بما نشان دهید، یعنی کوه را بدزدیم و در حین ربودن گیر نیفتیم، تا تحمّل ضربت‌های دشمن را هم نکنیم» .

خیری‌سف جواب داد: «بلی، من شنیده‌ام، که شما آتنی‌ها هم در زدن خزانه دولت خیلی چابک و زبردست هستید و، با وجود خطر بزرگی، که با این اقدام ملازم است، اگر شما کسانی را از اشخاص ممتاز در رأس حکومت گذارده باشید، این بهترین اشخاص شما بهتر از همه مرتکب چنین دزدی‌ها می‌شوند. بنابراین برای تو هم این موقع یکی از مناسب‌ترین مواقع است، که نتیجهٔ تربیت آتنی خودت را نشان دهی» . کزنفون گفت، من حاضرم و همین‌که شام خوردیم، من با پس‌قراول می‌روم و کوه را تصرّف می‌کنم. خیری‌سف جواب داد: تو چرا بروی و پس‌قراول را رها کنی، کسان دیگر را بفرست. داوطلبی پیدا شد و بعد از شام دسته‌ای از یونانی‌ها بلندیها را اشغال کردند و باقی قشون استراحت کرد.

اهالی ولایت، چون دیدند، که یونانی‌ها بلندیها را در تصرّف خود دارند، تمام شب را بیدار مانده آتش‌هائی روشن کردند. روز دیگر یونانی‌ها حمله برده عدّهٔ


  1. Chalybe.
  2. Taoque.
  3. Phasiciens.