هارمستها قیام کردند. بنابراین گفتهٔ پلوتارک، که آژزیلاس نظم و آزادی به شهرهای مزبور داد، با این اطّلاعات، که نیز از منبع یونانی است، موافقت نمیکند.
از جریان وقایع پیدا است، که با وجود اینکه آژزیلاس رنگ یونانی به اقدامات و جنگهای خود میداد، یعنی میخواست نشان دهد، که تمام یونان در این کارها ذینفع است، جنگهای او جز غارتهای متواتر، که بنفع اسپارت بود، برای یونان نتیجهای نداد و بعد هم وضع یونان بواسطهٔ فرمان اردشیر بدتر شد.
اثرات صلح آنتالسیداس
این فرمان اردشیر، یا چنانکه مورّخین یونانی گویند، این صلح برای یونان بسیار موهن بود و برای دانستن اینکه فرمان مزبور، تا چه اندازه برخلاف حسّیّات یونانیها بوده، گفتههای پلوتارک را، که یکی از مورّخین درستنویس یونانی است، ذکر میکنیم. مورّخ مذکور گوید (زندگانی اردشیر، بند ۲۴-۲۵): «یک نفر اسپارتی پسر لئون[۱] بود، که اینقدر حسن خدمت بشاه نشان داد و لاسدمونیها را بر آن داشت که، شهرهای یونانی آسیا را با جزائری، که جزو آناند و تمام عایداتی، که از آنها حاصل میشد، بشاه واگذارند. چنین است شرائط این صلح، اگر بتوانیم چنین نامیم معاهدهٔ خائنانهای را، که رسوائی یونان بود و عاقبتش ننگینتر از نتیجهٔ هر جنگی، که از آن شومتر نباشد. بیهوده نبود، که اردشیر، با اینکه از اسپارتیها نهایت تنفّر را داشت و بقول دینن اسپارتیها را بیباکترین مردم دنیا میدانست، نسبت به آنتالسیداس، وقتی که او وارد دربار شاه شد، محبّتی مخصوص اظهار کرد. روزی در سر میز، اردشیر تاج گلی برداشت و آن را در گرانبهاترین عطری معطّر کرده برای آنتالسیداس فرستاد و این توجه شاه نسبت به او تمام حضّار را غرق حیرت کرد. میبایست هم چنین باشد: شخصی مانند آنتالسیداس، که در مجلس رقص تقلید لئونیداس و کالّی کراتید[۲] را درآورد، میبایست از نوازش پارسیها برخوردار و پروردهٔ ناز و نعمت آنها گردیده چنین تاج گلی بگیرد. (لئونیداس معروف خواننده است (صفحهٔ ۷۷۹). کالّی کراتید، چنانکه گذشت. سردار لاسدمونیها در جنگ آرگینوز[۳] بود و بدست آتنیها در ۴۰۶ ق. م کشته شد. مقصود پلوتارک این است، که