به تبعهٔ خود میکرد؟» واگذاری رسمی و کامل تمام یونانیهای سواحل آسیا به پارس در پایتخت علوم و فنون یونان اثری دردناک کرد و این اثر مخصوصا از این جهة شدیدتر بود، که آتنیها دیگر نمیتوانستند این یونانیها را خلاصی بخشند، چنانکه در روزهای کسانتیپ[۱] و کیمون[۲] بخشیدند، و حال آنکه میدانستند، که امپراطوری پارس ضعیفتر از آن روزها است و بوسیلهٔ سپاهیان اجیر یونانی به پاایستاده[۳] (روزهای کسانتیپ اشاره بجدال میکال است و مقصود از روزهای کیمون جدال اوریمدون ۴، یعنی فتح آتنیها است در دریا و خشکی در یک روز-به صفحهٔ ۹۲۶ رجوع شود).
مبحث نهم-فرونشاندن شورش قبرس
اواگراس[۴] پادشاه سالامین (در قبرس)، که این شهر را از پادشاه دیگری در این جزیره گرفته بود، از دیرگاهی بر ایران یاغی شده خود را مستقل میدانست و، اگرچه زدوخوردهائی بین قشون ایران و سپاهیان او میشد، ولی واقعهٔ مهمّی روی نمیداد، زیرا توجّهٔ اردشیر بامور آسیای صغیر معطوف بود و دربار ایران مقتضی نمیدید، قبل از تسویهٔ امور آسیای صغیر و یونان، اقدامات جدّی برای فرونشاندن شورش قبرس بکند، چه با این اوضاع ممکن بود قشون ایران بین دو دشمن واقع شود. اواگراس از این وضع استفاده کرده به مصریها، که نیز از چندین سال قبل (در سلطنت داریوش دوّم) بر ایران شوریده بودند و در همه جا با دشمنان آن همراهی میکردند، نزدیک شد و به کمک آنها و سردار آتنی خابریاس[۵] بقدری قوی گشت، که دست به فینیقیّه انداخته شهر صور را تسخیر کرد. در این احوال معاهدهٔ آنتالسیداس منعقد شد و اردشیر از امور آسیای صغیر و یونان فراغت یافته لازم دید، که بکار قبرس و مصر خاتمه دهد و، چون قبرس سنگر مصر بود، در ابتدا