برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۱۹۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

یافت و او را ملّت دوست می‌دانستند. واقعه‌ای، که بیش از هر چیز این شهرت را دربارهٔ او تأمین کرد، این بود، که پس از او شخصی مانند اخس بتخت نشست و او در شقاوت و خونخواری سرآمد درنده‌ترین اشخاص آن زمان بود» . اکثر محقّقین جدید اردشیر را شاهی نالایق میدانند و جای تردید نیست، که در سلطنت طولانی او شاهنشاهی ایران متلاشی می‌شد، از جمله نلدکه گوید: «تحقیر اردشیر از طرف کوروش کاملاً صحیح بود. در زمان این شاه شیرازهٔ امپراطوری بیش از پیش از هم می‌گسست» (همان‌جا). بعض مورّخین جدید او را لوئی پانزدهم[۱] ایران قدیم دانسته‌اند. دربارهٔ اردشیر دوّم باید نیز دارای این عقیده بود، که خوش اقبال بوده، زیرا می‌بینیم، که اکثر قضایای بزرگ و مهم بطور غیر مترقب بنفع او خاتمه یافته، و الاّ بعد از داریوش دوّم با شاهی مانند اردشیر دوّم، تاروپود ایران هخامنشی می‌بایست، بیش از آنچه ذکر شد، از هم گسیخته باشد. بالاخره دربارهٔ اردشیر باید گفت، که او در یونان موفق شد به چیزی، که داریوش اوّل و خشیارشا بآن نرسیدند: اوضاع درهم و برهم یونان او را حکم عالی عالم یونانی کرد.

مبحث شانزدهم-نوشته‌های توریة

قبل از اینکه به سلطنت اخس بگذریم، مقتضی است کلمه‌ای چند راجع بذکری، که در کتاب عزرا و نحمیا از اردشیر کرده‌اند، بگوئیم. بالاتر (صفحات ۹۴۵-۹۵۰) گفته شد، که بعض نویسندگان این قضایا را مربوط بزمان اردشیر درازدست دانسته‌اند، ولی از کتاب عزرا صریحاً مستفاد می‌شود، که عزرا برای آراستن معبد به اورشلیم رفته و معبد هم در زمان داریوش دوّم ساخته و پرداخته شده بود. پس شکّی نیست، که اردشیری، که بعد از داریوش دوّم می‌آید، اردشیر دوّم است نه اردشیر اوّل. به هرحال این است آنچه راجع باین واقعه نوشته شده (کتاب عزرا، فصل ۷)[۲] : «و بعد از این امور در سلطنت ارتخشثتا پادشاه فارس عزرا ابن سرایا ابن عزریا. . . . از بابل برآمد


  1. لوئی پانزدهم پادشاه فرانسه بود (۱۷۱۵-۱۷۷۴ م.).
  2. عین ترجمهٔ پارسی توریة درج شده، بی‌اینکه تغییری در انشاء آن داده شده باشد.