کارزار شد و، چون طرفین با نهایت ابرام میجنگیدند، تمام روز نایرهٔ جنگ مشتعل بود، ولی همینکه شب دررسید، دست از جنگ کشیدند. روز دیگر اردشیر قشون یونانی را بسه اردو تقسیم کرده برای هرکدام یک سردار یونانی و یک نایب سردار ایرانی، که عقل و شجاعتش امتحان شده بود، معیّن کرد. اردوی اوّل مرکّب بود از اهالی باسی، که در تحت فرماندهی لاکراتستبی و نیابت روزاسس[۱] والی لیدیّه و ولایت ینیان واقع شد. اردوی دوّم از اهالی آرگس ترکیب یافت و در تحت فرماندهی نیکوسترات مذکور و معاونت آریستازن[۲] ایرانی قرار گرفت.
این پارسی سمت دربانی شاه را داشت و پس از باگواس[۳] خواجه در نزد شاه بیش از همه مقرّب بود (دیودور، که وقایع این جنگ را نوشته، مقصودش از دربان صاحبمنصبی است، که بتوسّط او شاه اشخاص را میپذیرفته). این اردو پنج هزار نفر سپاهی و هشتاد کشتی جنگی تریرم داشت. اردوی سوّم را منتور یونانی، که صیدا را بشاه تسلیم کرد، فرمان میداد. سپاه او تماماً از یونانیهائی ترکیب شده بود، که پیش از این هم در تحت امر او خدمت میکردند. معاونت او به باگواس خواجه، که مردی فعّال، جسور و مقرّبترین کس در نزد شاه بود، تفویض شد. سپاه این خواجه از یونانیهائی ترکیب یافت، که تابع شاه بودند و نیز از سپاهیان غیر یونانی و چند کشتی جنگی. سایر قسمتهای قشون در تحت فرماندهی خود اردشیر بود و تمام عملیات جنگی را خود شاه اداره میکرد. نکتانب پادشاه مصر، با وجود فزونی قشون ایران و مواقعی که سپاهیان داشتند، نترسید و برای جنگ حاضر شد. قوّهٔ او مرکب بود از ۲۰ هزار نفر سپاهی یونانی و از همان عدّه سپاهیان لیبیائی، شصت هزار نفر مصری از طبقهٔ جنگیها و عدّهای بیشمار از کشتیها و کرجیها، که برای جنگ در رود نیل تدارک کرده بودند.
پادشاه مزبور ساحل نیل را از طرف عربستان محکم کرده و به مسافتهای کم از یکدیگر خندقهائی کنده و استحکاماتی ساخته بود. با وجود تمام این تهیهها،