برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۲۳۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

یارای مخالفت نداشت. پس از آن سه پادشاه، یعنی پادشاه تراکیّه، پئونیّه و ایلّیریه، متّحد شدند، که با فیلیپ جنگ کرده نگذارند مقدونیّه قوی گردد، ولی، قبل از اینکه قشونشان را جمع کنند، فیلیپ به دشمنان خود حمله کرد و آنها را شکست داده به اطاعت درآورد.

بعد او نظر خود را به شهرهای هلّس‌پونت افکند و دو شهر را به حیله و تزویر گرفت، ولی شهر النت، که مهم و ثروتمند بود، پا فشرد و پادشاه مقدونی تلفات زیاد داد، بی‌اینکه بهره‌مند شود. بالاخره (۶۸)- تخت‌جمشید، درب مقبرهٔ یکی از شاهان هخامنشی (دیولافوا، صنایع ایران قدیم، گراور ۱۸)

بواسطهٔ خریدن حکّام این شهر موفق شد و شهر را غارت کرده اهالی را برده‌وار فروخت. دیودور گوید (کتاب ۱۶، بند ۵۴) که فیلیپ در مقام تفاخر می‌گفت، جهت بزرگ شدن مقدونیّه بیشتر از قدرت طلا است و کمتر از قوّت سپاه، زیرا متنفّذین شهر را می‌خرید و بین دشمنان خود با پول نفاق می‌انداخت. در این زمان در یونان کسانی زیاد حاضر بودند پول گرفته بشهرها و اوطان خود خیانت کنند، چنانکه روزی متنفّذ قلعه‌ای به فیلیپ گفت: «این قلعه بقدری برومند و محکم است، که نمی‌توان آن را تسخیر کرد» و او جواب داد «آیا دیوار آن بقدری بلند است، که طلا هم نمی‌تواند بشهر راه بیابد؟» . مخصوصا بعد از تسخیر النت فیلیپ جشن‌هائی بزرگ برپاکرد و یونانیهای زیاد به دربار مقدونیّه رفته عطایای گرانبها از او گرفتند. این نوع اشخاص را فیلیپ دوستان خود می‌خواند و، چنانکه مورّخ مذکور گوید، اخلاق