غیر مشروع هیچگاه کافی نیست» (دیودور، کتاب ۱۷، بند ۴-آرّیان، کتاب ۱، فصل ۱، بند ۱-ژوستن، کتاب ۱۱، بند ۲). اگر این اسناد را صحیح بدانیم، تردیدی نیست، که دموستن کمک ایران را در این زمان در صلاح آتن میدید، نه اینکه برای گرفتن پول به ایران نزدیک شده باشد.
اسکندر رسولان آتن را با ملایمت پذیرفته آتنیها را از وحشت بیرون آورد، بعد بطرف کرنت رفت و در آنجا نمایندگان یونان را جمع و نطق مؤثری در آن مجمع کرد. در نتیجه مجمع مزبور اسکندر را به سپهسالاری کلّ یونان برقرار داشت و رأی داد، که سفر جنگی بر ضدّ پارسیها از جهت وهن و آزارهائی، که سابقاً دربارۀ یونانیها روا داشتهاند، شروع شود و شهرهای یونانی به اسکندر کمکهای سپاهی و پولی کنند (دیودور، کتاب ۱۷، بند ۴۲-آرّیان، کتاب ۱، فصل ۱، بند ۱-کنتکورث، کتاب ۱، بند ۱۱-ژوستن، کتاب ۱۱، بند ۲).
در این وقت قضایای آسیا چنین بود: پس از مرگ فیلیپ آتّالوس با آتنیها همداستان شده درصدد برآمد بر اسکندر یاغی شود، ولی پس از چندی پشیمان گشته نامهای را، که دموستن به او نوشته بود، نزد اسکندر فرستاد و خواست به او نزدیک شده سوء ظنّ وی را رفع کند، ولی در این احوال، هکاته برحسب مأموریتی، که داشت، او را بقتل رسانید و تخم شورش از قشون مقدونی در آسیا برطرف گردید.
سردار دیگر مقدونی پارمنین پس از این قضیّه مورد اعتماد اسکندر و یکی از سرداران نامی و مقرّب اسکندر گردید (دیودور، کتاب ۱۶، بند ۵).
زمانی که اسکندر در کرنت بود، خواست دیوژن[۱] معروف یونانی را، که پیرو
- ↑ Diogene این شخص در کرانه (Crane) یکی از حومههای کرنت میزیست و شهرت وارستگی او در تمام یونان و مقدونیّه پیچیده بود. باید بخاطر آورد، که حکیم مزبور عقیده داشت: اعلی درجۀ حکمت در این است، که انسان موافق طبیعت زندگانی کند، ثروت را حقیر شمارد، رسوم و آداب اجتماعی را که تماماً اعتباری است و مردم خود را بدان مقیّد داشته آزادی حقیقی را از دست دادهاند، به یکسو نهد. وضع زندگانی او چنین بود، که در کلّیۀ فصول پابرهنه راه میرفت و در رواق معابد میخوابید، لباس او عبارت بود فقط از یک ردا و مأوای او از پیپی، که در آن استراحت میکرد. جز از این چیزها اندوختهای نداشت. نوشتهاند، که یک کاسۀ چوبین برای آشامیدن آب داشت، ولی، چون روزی دید، که طفلی دو دستش را پر از آب کرده آن را آشامید هم در زمان کاسۀ خود را به زمین زده گفت: این هم زیادی است، میتوان مانند این بچه آب خورد.