برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۲۷۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

که هیچ امیدوار نبود، در صورت تسلیم شدن مورد عفو و اغماض گردد. راجع به او نوشته‌اند، که پس از کشته شدن فیلیپ پیشنهاد کرد، برای جاویدان کردن اسم پوزانیاس معبد کوچکی به یاد او بسازند و به شکرانۀ این واقعه خدایان را نیایش کنند و جشنها گیرند. نسبت به اسکندر هم بد می‌گفت، توضیح آنکه گاهی او را بچه و گاهی بی‌حمیّت می‌خواند و نیز بالاتر ذکر شد، که با آتّالوس همداستان بود و پیوسته او را بقیام بر ضدّ اسکندر ترغیب می‌کرد. اما کینۀ اسکندر نسبت به آتنی‌ها از اینجا بود، که آنها مجسّمۀ فیلیپ را شکسته و بی‌احترامی‌های دیگر به اسکندر کرده بودند و بعد هم نه فقط تبی‌های فراری را پذیرفتند، بلکه آتن بمناسبت واقعۀ زیر و زبر شدن تب عزادار شد و عید باکوس[۱] را نگرفت.

این را هم باید در نظر داشت، که دشمنان دموستن همواره انتشار می‌دادند، که او با شاه بزرگ روابطی دارد و از او برای برانگیختن یونان بر اسکندر پول می‌گیرد. معلوم است، که اسکندر از جهت شتابی، که برای لشکرکشی به ایران داشت، تا چه اندازه از این انتشارات به خود می‌پیچید، زیرا می‌دید، که تحریکات دموستن نزدیک است، نقشۀ او را عقیم بگذارد. باری، رسولان اسکندر وارد مجمع آتنی‌ها شده تقاضای اسکندر را بیان کردند و، همین‌که این خبر در شهر انتشار یافت، مردم آتن در موقع مشکلی واقع شدند. از طرفی نمی‌خواستند اهانتی بشهر خود وارد آرند، از طرف دیگر رفتار اسکندر با تب برای آنان درس عبرت شده بود و می‌ترسیدند، که مبادا او با آتن هم همان معامله کند، که با تب کرد. بالاخره فوسیون[۲]، که لقب پاک‌دامن داشت و با رفتار دموستن مخالف بود، برخاسته گفت:

این اشخاص باید نجات وطن را بر مرگ خود ترجیح دهند و، اگر چنین نکنند، اشخاصی هستند ترسو و بی‌حمیّت، ولی مردم از این نطق برآشفته ناطق را از مجلس راندند. پس از آن دموستن بکرسی نطق برآمده گفت: «هان ای مردم، فریب مخورید و تصوّر مکنید، که با تسلیم کردن چند نفر از هم‌وطنانتان اسکندر از شما دست


  1. Bacchus (آلۀ شراب نزد یونانی).
  2. Phocion.