مبحث سوم
لشکرکشی اسکندر به ایران، جنگهای ایران و مقدونی
قسمت اول-از داردانل تا کیلیکیه (۳۳۴-۳۳۳ ق. م)
امور ایران
داریوش سوّم چندی قبل از کشته شدن فیلیپ بتخت نشست و درصدد تدارک جنگ با او برآمد. باین معنی، که میخواست جنگ را به مقدونیّه برد (دیودور، کتاب ۱۷، بند ۷)، و لیکن، همینکه شنید فیلیپ درگذشته و پسر جوانش بتخت نشسته، خیالش از طرف مقدونیّه راحت شد، زیرا هیچ گمان نمیکرد، که اسکندر خطری برای ایران داشته باشد. حال چنین بود، تا خبر فتوحات اسکندر در اطراف مقدونیّه در ایران منتشر شد و نیز خبر رسید، که اسکندر را یونانیها «سپهسالار کلّ یونان برای جنگ با ایران» کردهاند. پس از آن داریوش فهمید، که خواهی نخواهی باید در تدارک جنگ باشد. بنابراین دربار ایران اشخاصی بیونان فرستاد، تا از یونانیها سپاهیان اجیر بگیرند و آنها موفّق شدند پنجاه هزار نفر استخدام کنند. در همین وقت کشتیها و تریرمهای زیاد بامر شاه ساخته شد. از سردارانی که داریوش برگزید، مورّخین یونانی اسم ممنن[۱] را ذکر کردهاند. این یونانی اصلاً از، اهل ردس و برادر منتور بود، که در مصر به اردشیر سوّم خدمات نمایان کرد و، چنانکه از وقایع برمیآید، ممنن شخصی بوده هوشمند، دلیر، فعّال و ماهر در فنون جنگ و سوقالجیشی. داریوش او را به سرداری پنجهزار نفر یونانی اجیر منصوب داشت و امر کرد شهر سیزیک[۲] را، که شهر معروف میسیّه[۳] بود، تسخیر کند (به نقشۀ آسیای صغیر رجوع شود). ممنن با سپاه خود از کوه ایدا[۴]، بلندترین کوه نواحی هلّسپونت، که بین تروآد[۵] و فریگیّۀ قدیم واقع است، گذشته ناگهان بشهر سیزیک حمله برد، بعد آن را تسخیر و حومههای این محلّ را غارت کرد و غنائم