برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۰۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

(۷۵)- شاپور، آثاری در مرکز خرابه‌ها (فلاندن و کست، ایران قدیم)

نفر از یونانیهای این شهر، چون وضع را چنین دیدند، خودشان را به جزیرۀ کوچکی، که در حوالی می‌لت بود، رسانیده مصمّم گشتند، تا آخرین نفس بجنگند. اسکندر، همین‌که آنها را باین اندازه به جنگ و دفاع عازم دید، کس نزد آنها فرستاده گفت در امانید، امّا با شهر می‌لت چنین رفتار کرد: اهالی یونانی آن را بخشید و وعده کرد با آنها کاری نداشته باشد، ولی اهالی غیر یونانی را برده‌وار بفروخت. مقدونیها از شدّت حرصی، که به غارت داشتند، حتّی بمعبد سرس[۱] داخل شدند، ولی بقول کنت‌کورث (کتاب ۲، بند ۷) از درون معبد شعله‌ای بیرون آمده چشمان غارت‌کنندگان را کور کرد. پس از آن کشتیهای ایران ببندر می‌لت نزدیک شده کشتیهای مقدونی را، که در بندر مزبور بود، به جنگ تحریک کردند، ولی بحریّۀ مقدونی، چون برتری قوای بحریّۀ ایران را حسّ می‌کرد، از جنگ دریائی احتراز جست. بالاخره اسکندر قوّه‌ای مرکب از پیاده و سواره فرستاد، که کوه میکال را اشغال کرده نگذارند سفاین ایران به خشکی درآمده آذوقه و لوازم دیگر بدست آرند. پس از آن


  1. Ceres.