این برگ همسنجی شدهاست.
بحریّۀ ایران به سامس رفته آذوقه برگرفت و بطرف بندر میلت رهسپار شد، ولی جنگی در اینجا روی نداد، زیرا چون اسکندر میدانست، که مقدونیها نمیتوانند در دریا با بحریّۀ ایران مصاف دهند، نگاهداشتن سفاین مقدونی را در میلت امری بینتیجه میدانست و عقیده داشت، که بحریّهاش به مقدونیّه برگردد، تا از مخارج این سفر جنگی بکاهد. در این موقع پارمنین چنین گفت:
«بهتر است، که مقدونیها جنگی در دریا بکنند. هرگاه فاتح شدند، مزایای زیاد از آن بدست خواهند آورد و اگر مغلوب گشتند، چیزی گم نخواهند کرد، چه دریا حالا هم در دست پارسیها است. امّا من امیدوارم، که فاتح خواهیم شد، زیرا چند روز قبل دیدم عقابی بر ساحل و در پشت سفاین مقدونی نشست و این خواب را به فال نیک باید گرفت». اسکندر جواب داد: «تو درست حساب نکردهای، عدّۀ سفاین ما کم است و بحریّۀ ما نمیتواند با چنین بحریّۀ قوی، که از آن دشمن است، مصاف دهد. نه این است، که من راجع برشادت و جلادت مقدونیها در تردید باشم، ولی در جنگ دریائی امواج دریا و وزش بادها خیلی مؤثر است و برای جلوگیری از مضارّ آن مهارتی لازم. عمّال کشتیهای دشمن مجرّب و ماهرند، زیرا سالها کارشان دریانوردی بوده، ولی مقدونیها فاقد این فن و مهارت میباشند. بعلاوه ساختمان کشتیها اهمیّت دارد و از این حیث هم برتری با کشتیهای دشمن است. بنابراین در موقع جنگ دریائی کوششهای ما بیفایده است. اگر پارسیها دیدند، پیشرفت با ما است، میتوانند به آسانی از جنگ احتراز کنند و، اگر پیشرفت با آنها شد، آسیب زیاد به ما برسانند و شکست در دریا برای ما اثراتی بسیار بد خواهد داشت، زیرا این شکست دل مردمان آسیا را قوی خواهد کرد و، چون در اوّل کار هستیم، آن را به فال نیک خواهند گرفت. اگر هم تصوّر کنیم، که در آسیا این شکست اهمیّتی نخواهد داشت، آیا میتوان مطمئن بود، که یونان راحت خواهد نشست؟من به خوبی میدانم، که اگر یونان مرا محترم میدارد، فقط از جهت بهرهمندیهای من است و روزی، که ما بهرهمند نباشیم، آنها هم بر ضدّ ما خواهند