برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۰۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بود. امّا راجع بعقاب باید در نظر داشت، که مرغ مزبور بر خشکی نشسته بود، نه بر سفاین و این قضیّه نشان می‌دهد، که بهره‌مندی ما در خشکی است نه در دریا و از راه بهره‌مندیهای خود در خشکی خواهیم توانست قوّۀ دریائی دشمن را هم متزلزل و نابود کنیم، زیرا از خشکی به خوبی می‌توانیم تمام ممالک دریائی را متصرّف شویم و، وقتی که بحریّۀ دشمن جائی نیافت، که آذوقه برگیرد و فاقد پناهگاه گردید، خودبخود معدوم خواهد شد. ما باید کاری را، که شروع کرده‌ایم دنبال کنیم و بگذاریم آن پیشگوئی که شده واقع گردد، زیرا شنیده‌ام، چندی قبل، چشمه‌ای واقع در لیکیّه یک لوحۀ فلزّی بیرون انداخته، که بر آن این عبارت کنده شده: «جهانبانی پارسیها بزودی خاتمه خواهد یافت» اسکندر پس از این جواب امر کرد کشتیهای او به مقدونیّه برگردند و فقط یک عدّه کشتی برای حمل و نقل ماشینهای قلعه‌کوب نگاهداشت. جهت این اقدام اسکندر را مورّخین قدیم مختلف توجیه کرده‌اند. اگرچه از بیانات اسکندر روشن است، که او جنگ دریائی را با بحریّۀ ایران امری بی‌نتیجه، بلکه مضر می‌دانسته و می‌خواسته صرفه‌جوئی در مخارج جنگ کند، زیرا خزانۀ مقدونی تهی بود و، چنانکه گذشت، اسکندر برای مخارج قشون‌کشی به ایران بیش از ۲۰۰ تالان نداشت، ولی اسکندر از این اقدام مقصود دیگری نیز داشت: او تصوّر می‌کرد، که جنگی قریبا بین او و داریوش روی خواهد داد و می‌خواست مقدونیها هیچ‌گونه امیدی به عقب‌نشینی یا فرار نداشته باشند، تا از جان گذشته جنگ کرده فاتح شوند این همان تدبیری است، که اسکندر در جدال گرانیک هم بکار برد و یکی از علل شکست ایرانی‌ها گردید.

بعدها آگاتوکل[۱] پادشاه سیراکوز[۲] همین کار در لیبیا کرد، یعنی کشتی‌های خود را سوزانید و نسبت به قشون قرطاجنه، که عدّۀ نفراتش زیاد بود، فاتح گردید (دیودور، کتاب ۱۷، بند ۲۲-۲۳-آرّیان، کتاب ۱، فصل ۵، بند ۱-۳-سترابون، کتاب ۱۴-کنت‌کورث، کتاب ۲، بند ۷-۸). پس از شرح مذکور جای


  1. Agathocle.
  2. Syracuse.