برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۰۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

گردد، تا اجساد مقدونیهائی را، که در زیر دیوار شهر کشته شده بودند، دفن کنند. افی‌یالت[۱] و تراسی‌بول[۲] دو نفر از آتنی‌ها، که طرفدار ایرانی‌ها و دشمن سخت مقدونیها بودند، با این پیشنهاد اسکندر مخالفت کرده گفتند، به دشمنی، که این‌قدر حرارت در جنگ نشان داده، نباید چنین رخصتی داد، ولی مم‌نن گفت، ما با زنده‌ها جنگ می‌کنیم نه با مرده‌ها و بنابراین توهین آنان یا کینه‌توزی نسبت به آنها بما نمی‌زیبد (راجع باین سردار مورّخین یونانی نوشته‌اند، که هیچ‌گاه از حدّ اعتدال خارج نمی‌شد و دشمن را دشنام نمی‌داد، بل ساعی بود، که با شجاعت و مهارت بر دشمن قوی و فکور دست بیابد. بنابراین، چون روزی شنید، که یکی از سپاهیان اجیر او اسکندر را دشنام می‌دهد، با چوب نیزه‌اش او را زد و گفت: «من تو را اجیر کرده‌ام، تا با اسکندر بجنگی نه برای اینکه او را دشنام دهی» ). اهالی شهر همّت کرده دیواری از درون شهر بشکل هلال پشت دیوار خراب شده ساختند و، چون کار را بین کارگران زیاد تقسیم کرده بودند، این دیوار زود ساخته شد. روز دیگر اسکندر با این تصوّر، که چون این دیوار تازه ساخته شده است، خراب کردن آن سهل‌تر است، از این طرف فرمان یورش داد، ساخلو شهر هم برای دفاع بیرون آمد و ببعض برجهای چوبین مقدونیها و اسباب و آلات محاصره آتش زد. اسکندر، چون وضع را چنین دید، خود به کمک مقدونیها آمد و جنگ درگرفت. پس از آن ساخلو بطرف سنگرهای خود در شهر عقب نشسته بدفاع پرداخت. در این مدافعه هم بهره‌مندی با ساخلو شهر بود، زیرا علاوه بر خوبی مواقع شهریها، دیوار مذکور بشکل قوس ساخته شده بود و مقدونیها از هر طرف، که حمله می‌آوردند، از جبهه و جنبین تیر و زوبین بر آنها می‌بارید.

در این احوال ایرانی‌ها و یونانی‌هائی، که با آنها بودند، در شهر مجلسی برای مشورت آراستند، تا در باب اوضاع و کاری که باید کرد، شور کنند، زیرا در این تردیدی نبود، که محاصره، هر قدر طول بکشد، اسکندر از تصرّف شهر منصرف


  1. Ephialtes.
  2. Thracybule.