برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۱۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

که عملاً می‌نمود، سپاهیان خود را به جنگ تشویق می‌کرد. مقدونیهائی، که مأمور خراب کردن دیوار بودند، کمتر از قسمتی، که با افی‌یالت جنگ می‌کردند، کشته و مجروح نمی‌دادند، زیرا محصورین برجی به بلندی صد ارش ساخته و بر آن ماشینهائی قرار داده تگرگ تیر و سنگ بر مقدونیها می‌باریدند. مقدونیها در گیرودار جنگ بودند، که ناگاه مم‌نن با قسمت دیگر سپاهیان ساخلو از محلّۀ دیگر شهر موسوم به تری‌پی‌لون[۱] بیرون شده در جائی در پیش مقدونیها سر برآورد، که کمتر از هرجای دیگر انتظار او را داشتند. در این وقت اردوی مقدونی به وحشت و اضطراب افتاد و فکر خود اسکندر هم دوچار اختلال گردید، ولی بزودی به خود آمد و مقدونیها مشعل‌دارها را عقب زده با تلفات زیاد دفع کردند و بعد مم‌نن با بطلمیوس پسر فیلیپ، که سرکردۀ قراولان مخصوص اسکندر بود و دو سردار دیگر مقدونی آدّه[۲] و تی‌ماندر[۳] نامان مصاف داد، ولی بهره‌مندی نیافت. با وجود این در میان گیرودار، بطلمیوس، آدّه و نیز کل‌آرخ رئیس تیراندازان مقدونی با عدّۀ زیادی از مقدونیها تلف شدند. بعد عقب‌نشینی ساخلو شهر با شتاب شروع شد، پل باریکی، که روی خندق ساخته بودند، تاب جمعیّت کثیر را نیاورده شکست و عدّه‌ای در خندق افتادند و، چون دروازه‌ها را هم زود بستند، تا تعقیب‌کنندگان داخل شهر نشوند، عدّه‌ای از ساخلو بیرون دروازه‌ها مانده از دم تیغ مقدونیها گذشتند، امّا افی‌یالت دلیر دست از کارزار نکشید و چنان بی‌باکانه و از جان گذشته جنگ می‌کرد، که نزدیک بود مقدونیها شکست خورده فرار کنند، ولی در این حال یک واقعۀ ناگهانی به مقدونیها قوّت داد، توضیح آنکه سربازان پیر مقدونی، که در زمان فیلیپ در جنگها کارآزموده شده بودند، و در این زمان بواسطۀ کبر سنّ و سالخوردگی در جنگها شرکت نمی‌کردند، از سختی موقع هراسیده دم سپرهای خودشان را بهم فشردند و به کمک رفقای جوان شتافته به نبرد پرداختند.

پس از آن جدالی درگرفت، که موحش و خونین بود. هریک از طرفین جدّ داشت، که گوی


  1. tripylon.
  2. Addee.
  3. Timandra.