پس از آن ممنن عازم لسبس شد، محلهائی را مانند آنتیس[۱]، پیرّا[۲] و ارس[۳] بیجنگ گرفت، شهر متیمن[۴] را نیز بتصرف آورد و آریستونیکوس[۵] را در اینجا حاکم کرد. بدین نحو تمام جزیرۀ لسبس به استثنای شهر نامی میتیلن مطیع ایران گشت. بعد ممنن خواست، این شهر را هم تصرف کند و، چون سکنۀ آن مقاومت کردند، سردار مزبور شهر را از خشکی و دریا محاصره و برای تسخیر آن عملیاتی کرد و بناهائی ساخت، ولی در این احوال بمرضی مبتلا شد، که از آن درگذشت. فرناباذ معاون ممنن و اوتوفرادات رئیس بحریه شهر را مجبور کردند باین شرایط تسلیم شود: ۱-ساخلو شهر در امان خواهد بود و سالما از شهر خارج خواهد شد. ۲-ستونی را، که برپا کرده و بر آن معاهدۀ خود را با اسکندر کندهاند، باید برافکنند. ۳-به داریوش بقید قسم بیعت کنند (آرّیان گوید: «عهد آنتالسیداس را تجدید خواهند کرد» ). ۴-نصف تبعیدشدگان خود را مجدداً خواهند پذیرفت (اینها بواسطه طرفداری از ایران تبعید شده بودند).
پس از تسخیر شهر، ایرانیها ساخلوی در اینجا گذاشته لیکومد[۶] ردسی را فرمانده آن کردند و دیوژن را، که از اهل همین شهر بود، و بواسطۀ طرفداری از ایران سابقاً تبعید شده بود، برگردانیده به حکومت میتیلن منصوب و مالیاتی هم برای این شهر مقرّر داشتند (دیودور، کتاب ۱۷، بند ۲۹-کنتکورث، کتاب ۲، بند ۱۲- آریان، کتاب ۲، فصل ۱، بند ۱ و ۲).
راجع بفوت ممنن باید گفت، که زمان آن محققاً معلوم نیست. از نوشتههای دیودور چنین استنباط میشود که او در ۳۳۳ ق. م پس از تسخیر میتیلن درگذشته.
بعض مورّخین دیگر فوت او را قبل از سقوط شهر مزبور دانستهاند. به هرحال دیودور دربارۀ او چنین گوید (کتاب ۱۷، بند ۲۹) «آواز بهرهمندیهای او در اطراف و اکناف پیچید و بیشتر جزائر سیکلاد رسولانی نزد او برای اظهار انقیاد فرستادند و این خبر، که ممنن میخواهد بزودی با بحریۀ خود به جزیرۀ اوبه برود،