همانجا اردو زده بود (این روایت کنتکورث است، ولی روایت آرّیان میرساند، که مقصود از کوروش کوروش کوچک است و کزنفون در اینجا به او رسیده. معلوم است، که کنتکورث اشتباه کرده، زیرا کوروش بزرگ از این راه به لیدیّه نرفته بود). این محلّ به مسافت پنجاه استاد (تقریبا یک فرسنگ و نیم) از معبری است، که پس از آن داخل کیلیکیّه میشدند. این معبر را در آن زمان پیل[۱] یا دروازه میگفتند، زیرا تنگی بود شبیه سنگرهائی، که بدست انسان ساخته شده باشد و دروازهای داشت. برای فهم مطلب لازم است توضیح دهیم، که کیلیکیّه بین کوههائی واقع شده، که زنجیرۀ آن از ساحل دریای مغرب شروع و تقریباً بشکل قوس دور زده باز بساحل دریای مزبور منتهی میشود و در جائی، که این زنجیره از ساحل دور شده بدرون قاره میرود، فقط سه معبر تشکیل میدهد، که تماماً تنگ و صعبالعبوراند و یکی از معابر سهگانه این دربند است، که بدرون کیلیکیّۀ عهد قدیم هدایت میکند.
در این موقع، که اسکندر میبایست از چنین تنگی بگذرد، ارسان[۲] از طرف دربار ایران حاکم این ولایت بود. حاکم مزبور میتوانست بموقع بلندیهائی را، که بر تنگ مزبور مشرف است، اشغال کند و با بهرهمندی از عبور قشون اسکندر مانع شود، چه سپاهیان اسکندر میبایست از پای کوه و از معبر چنان تنگی، که ذکر شد، بگذرند و این امری بود محال، مگر اینکه مقدونیها بلندیها را از دست سپاهیان ارسان گرفته باشند و گرفتن این بلندیها نیز کاری بود بس مشکل و مستلزم دادن تلفات زیاد و صرف وقت ممتدی، زیرا این کوهها مانند دیوارهائی، که به آسمان رفته باشد، تنگ مزبور را احاطه کرده و خود معبر هم بقدری تنگ است، که چهار نفر نمیتوانند پهلوی هم از آن عبور کنند، بخصوص که جویبارهای زیاد از دامنۀ کوه بیرون میآید و زمین معبر را پست و بلند ساخته درههائی در آن بوجود میآورد. بنابراین با داشتن عدّۀ کمی از سپاهیان رشید ممکن بود مدّتها تمام قشون اسکندر را در اینجا معطّل کرد. ارسان بجای اینکه این کار کند، به کاری پرداخت، که موقعش گذشته بود، یعنی در این موقع نقشهای، که ممنن در گرانیک پیشنهاد