برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۳۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

را در جنگ جدیدی، که با اسکندر در پیش داشت، بعهده گیرد. بر اثر این تصمیم بابل را معسکر قشون جدید قرار داد و بتمام ولات امر کرد سپاه زیاد از پیاده و سوار بدانجا بفرستند. عدّۀ افراد قشون ایران را مورّخین یونانی مختلف نوشته‌اند.

دیودور گوید (کتاب ۱۷، بند ۳۱): قشونی، که در بابل جمع شد، چهارصد هزار پیاده و لااقل یک‌صد هزار سوار بود. پلوتارک عدّۀ نفرات را شش‌صد هزار نوشته (اسکندر، بند ۲۴). آرّیان نیز همین عدّه را (کتاب ۲، فصل ۵، بند ۱). کنت‌کورث عدّۀ سپاهیان را ۳۲۳ هزار قلمداد کرده و چنین شرح داده (تاریخ اسکندر، کتاب ۳، بند ۲): پارسیها هفتاد هزار پیاده و سی هزار سوار بودند، مادیها-۵۰ هزار پیاده و ده‌هزار سوار، برکانیها (باید اهالی برقه باشند) ده‌هزار از صنف اوّل و دو هزار از دوّم.

این‌ها تماماً به تبرهای دودمه و سپرهای سبک مسلّح بودند، ارامنه-چهل‌هزار پیاده و ۷ هزار سوار، گرگانیها، که شجاعتشان در آسیا معروف است، ده‌هزار سوار، دربیکی‌ها (طایفه‌ای از سکاها) چهل‌هزار پیاده مسلّح. این‌ها نیزه‌هائی داشتند، که نوک آن‌ها از آهن بود و بعضی به چوب‌هائی مسلّح بودند، که نوک آن را در آتش سخت کرده بودند. این قوم ده‌هزار سوار نیز فرستاده بود. از سواحل بحر خزر-هشت‌هزار پیاده و دویست سوار. از سایر ملل، که کمتر معروف‌اند، دو هزار پیاده و چهار هزار سوار. باین سپاه قوی یونانی‌های اجیر را، که تماماً جوان بودند و عدّه‌شان به سی هزار نفر می‌رسید، باید افزود. از باختریها، سغدیها، هندیها و مردمان دیگر، که در سواحل بحر احمر سکنی دارند، و حتّی شاهشان این اتباع خودش را نمی‌شناسد، سپاهی نگرفته بودند، زیرا مدّتی لازم بود، تا اینها برسند و دربار عجله داشت، که زودتر جنگ را شروع کند (عدّۀ صحیح سپاهیان داریوش را نمی‌دانیم، ولی باید ارقام کنت‌کورث به حقیقت نزدیکتر باشد).

مورّخ مذکور گوید (کتاب ۳، بند ۲): داریوش وقتی که این سپاه عظیم را سان دیده عدّۀ نفرات آن را معلوم کرد، مشعوف گردید. بعد خاری‌دم سردار مجرّب