برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۴۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

شدند، چه واهمه داشتند، که قشون اسکندر دررسد، پیش از آنکه سپاهیان برای جنگ حاضر شده باشند. نقشۀ داریوش راجع بجنگی، که در پیش داشت، چنین بود: خود داریوش می‌خواست با قسمتی از سپاه ایران بلندی میدان جنگ را اشغال کند و بکوشد، که از پهلوهای دشمن گذشته پشت سر آن را بگیرد. قسمت دیگر سپاه مأمور بود، که از طرف دریا، یعنی از طرف مخالف حمله کند، تا مقدونیها از هر طرف در فشار باشند. علاوه بر این اقدامات بیست هزار نفر کماندار مأمور بودند، که از رود پی‌نار، که بین دو لشکر حائل بود، گذشته به مقدونیها حمله برند و، اگر نتوانستند از عهدۀ آنان برآیند، به کوه عقب نشسته در نهان حرکت کنند، تا از پهلوی آخرین صف دشمن گذشته پشت سر آن را بگیرند. این نقشه خوب بود، ولی برای اجرای آن می‌بایست قشون ایران ورزیده و دارای اطاعت نظامی باشد، تا همه مانند فردی فرمان را اجرا کنند. امّا موافق آنچه از نوشته‌های مورّخین یونانی دیده می‌شود، این سپاه عظیم، که افراد شجاع و دلیر داشت، نظم و ترتیب را فاقد بود و دیگر اینکه محلّ برای جنگ چنین سپاهی عظیم به هیچ‌وجه مناسبت نداشت، زیرا، چنانکه گفته شد، بواسطۀ تنگی جا ایرانیها نمی‌توانستند از فزونی عدّه‌شان استفاده کنند. (دیودور، کتاب ۱۷، بند ۳۳-آرّیان، کتاب ۲، فصل ۴، بند ۱ کنت‌کورث، کتاب ۳، بند ۸-پلوتارک، کتاب اسکندر، بند ۲۶).

ترتیبات جنگی طرفین

ایسوس که شهری از کیلیکیّه بشمار می‌رفت در کنار خلیج اسکندرون واقع بود و جنگ اسکندر با داریوش در دشتی مجاور این شهر روی داد. دشت مزبور از سمت شمال شرقی به تپه‌هائی و از طرف جنوب غربی بخلیج اسکندرون محدود می‌شود و مساحت آن تقریباً دو میل است. بعضی مانند هلم[۱] (کتاب ۳، صفحۀ ۲۳۹) این مساحت را سه میل نوشته‌اند، ولی کالّیستن[۲] مورّخ اسکندر، که با او بود، عرض این دشت را چهارده استاد یونانی (۲۵۷۰ مطر) دانسته و پیدا است،


  1. Holm, L. iii. p. ۲۳۹.
  2. Callisthene.