برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۵۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مزبور را کنده دور انداخت (کتاب ۳، بند ۱۱).

آرّیان شرح این جدال را طور دیگر نوشته (کتاب ۲، فصل ۵، بند ۲). مورّخ مذکور گوید: همین‌که جنگ شروع شد، اسکندر برای اینکه از تیرهای دشمن زودتر برهد، با جناح راست حمله برد و بمحض تصادم، جناح چپ سپاه داریوش عقب نشست و مقدونیها فاتح گشتند. در این حرکت اسکندر، نوک فالانژ مقدونی از صف جناح راست پیروی می‌کرد، ولی قلب آن بواسطۀ سواحل رود و شیب تند آن نمی‌توانست بهمان سرعت حرکت کند یا جبهه و صفوف خود را محفوظ دارد. یونانی‌های اجیر داریوش از این موقع استفاده کرده به فالانژهای مقدونی حمله بردند و جدالی سخت درگرفت. پارسی‌ها سعی داشتند، که مقدونیها را برود بیندازند، مقدونیها می‌کوشیدند، که مغلوب نشوند. رقابت یونانی‌ها با مقدونیها گیرودار را سخت‌تر کرده بود. بطلمیوس (مقصود بطلمیوس پسر سلکوس است) پس از شجاعت‌های حیرت‌انگیز که نمود، با یک‌صد و بیست نفر مقدونی نامی کشته شد، ولی در این احوال جناح راست مقدونیها، پس از غلبه بر دشمن، برگشت و به یونانی‌های اجیر حمله برده آنها را از رود براند و بعد این دسته را محصور داشت و در صفوف آن کشتاری مهیب کرد. سواره‌نظام پارسی، که در آن طرف رود بود، تاخت و به سواره‌نظام تسّالی حمله کرد. در این حال جنگی سخت درگرفت، طرفین پا فشردند و جدال دوام یافت، تا زمانی که سواره‌نظام پارس دریافت، که پارسی‌ها فرار کرده و یونانیها ریزریز شده‌اند. در این وقت فرار در تمام سپاه دشمن شروع شد. آرّیان دربارۀ داریوش گوید، که او بر گردونه‌ای قرار گرفته در جلگه می‌تاخت و، پس از اینکه به گردنه‌های کوه رسید، سپر و ردای ارغوانی خود را بیک سو افکنده بر اسب نشست و فرار کرد.

کدام‌یک از دو روایت صحیح‌تر است، معلوم نیست، ولی روایت دیودور از بعض قرائن صحیح‌تر بنظر می‌آید، زیرا آرّیان از حملۀ اسکندر به جائی، که داریوش در آن محل بر گردونه قرار گرفته بود، چیزی نمی‌گوید، و حال آنکه از جدالهای اسکندر معلوم است