برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۶۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

شهر مزبور پناهنده شد. در این وقت، چون یونانی‌ها خودشان را فاتح می‌دانستند، به غارت و خراب کردن نواحی منفیس پرداختند، ولی، مازاسس[۱]، رئیس قشون ایران، پس از آنکه یونانیها را پراکنده و به غارت کردن و یغما بردن مشغول دید، دل ساخلو را قوی کرد و با آن بیرون آمده با آمین‌تاس و قشون او جنگید و فاتح شد، توضیح آنکه یونانی‌ها مقاومت کرده تا آخرین نفر کشته شدند و آمین‌تاس نیز بقتل رسید.

سرداران داریوش در آسیای صغیر

بعض سرداران داریوش، که در جنگ ایسّوس سالم مانده بودند، قشون شکست‌خوردۀ شاه را جمع‌آوری کرده درصدد برآمدند، که لیدیّه را از سردار مقدونی، که آنتی‌گون[۲] نام داشت، پس بگیرند. بر اثر این قصد جنگی بین مقدونیها و ایرانیها درگرفت، که بنفع مقدونیها خاتمه یافت. هم در این اوان بحریّۀ مقدونی به بحریّۀ ایران، که از طرف داریوش مأمور بود، سواحل هلّس‌پونت را تسخیر کند برخورد و آن را شکست داد. فرمانده کشتی‌های ایران آریستومن[۳] نام داشت. بعد فرناباذ فرمانده بحریّۀ ایران بطرف می‌لت رفت، تا باج از اهالی بگیرد و در جزیرۀ خیوس ساخلو بگذارد. پس از آن او با صد کشتی به جزیرۀ آندروس[۴] و سیف‌نوس[۵] درآمد و در اینجا ساخلو گذارد (آرّیان، کتاب ۲، فصل ۶، بند ۳). در این احوال لاسدمونیها به پیشقدمی آژیس[۶] پادشاه اسپارت بر آنتی‌پاتر نایب‌السلطنۀ اسکندر در مقدونیّه قیام کردند، توضیح آنکه هشت‌هزار نفر لاسدمونی، که سابقاً به کمک ایران مسلّح شده بودند، پس از ورود اسکندر به کیلیکیّه از آنجا فرار کرده بیونان برگشتند و لاسدمونیها از این عدّه استفاده کرده بمقام جنگ با آنتی‌پاتر برآمدند.

جزیرۀ کریت هم خواهی نخواهی در این کشمکش داخل شد، زیرا در اینجا وقتی مقدونیها و گاهی اسپارتیها قوّت می‌یافتند و بر اثر غلبه هریک از آنها ساخلوی از طرف غالب در اینجا گذارده می‌شد. چنین بود اوضاع آسیای صغیر و یونان


  1. Mazaces.
  2. Antigone.
  3. Aristomene.
  4. Andros.
  5. Syphnos.
  6. Agis.