همدان، باختر و سایر ممالک مشرق بود. داریوش بهرجا، که فرار کند، من از دنبال او خواهم رفت. خوب است، که مرا از رودها نترساند، زیرا من از دریاها گذشتهام.
آرّیان این قضیّه را طور دیگر نوشته. مورّخ مذکور گوید (کتاب ۲، فصل ۷، بند ۸): در موقعی که محاصرۀ صور دوام داشت، داریوش نامهای به اسکندر فرستاده باین شرایط تکلیف صلح به اسکندر کرد: دخترش را بزنی به او میدهد، دههزار تالان[۱] برای بازخرید اعضاء خانوادۀ خود میپردازد و ممالکی را، که از فرات تا دریای بحر الجزائر است به اسکندر وامیگذارد. اسکندر بر اثر این نامه مجلسی از سرداران خود بیاراست و در مجلس مزبور پارمنین گفت: «اگر من بجای تو بودم، این شرایط را میپذیرفتم» و اسکندر جواب داد: «اگر منهم بجای تو بودم میپذیرفتم». بعد اسکندر به سفرا گفت: «نه احتیاجی به خزانههای داریوش دارم و نه قسمتی را از ممالک او خواستارم، تمام خزانهها و تمام ممالکش از آن من است. دخترش را هم اگر خواستم میگیرم، بیاینکه منتظر اجازۀ پدرش شوم. اگر میخواهد جوانمردی مرا آزمایش کند، بیاید». راجع باین نامه باید در نظر داشت، که بعضی در صحّت آن تردید کردهاند و چنین بنظر میآید، که این نامه در این زمان، یعنی در موقع محاصره صور نرسیده است. پلوتارک و دیودور هم در این زمان ذکری از چنین نامهای نکردهاند. کلیة، راجع به نامههای داریوش و جوابهای اسکندر از سنجش روایات مختلف چنین برمیآید، که داریوش پس از جنگ ایسّوس یکبار پیشنهادی مبنی بر صلح باین شرایط کرده: ۱-دختر خود را به اسکندر بدهد. ۲-دههزار تالان بابت خسارت جنگ بپردازد. ۳-ممالک غربی ایران را تا قزلایرماق واگذارد و در ازای این شرایط اسکندر مادر، زن، و اولاد او را پس بدهد و عهد صلحی منعقد گردد. اسکندر چون میل مفرطی به جهانگیری داشته این شرایط را نپذیرفته.
باقی گفتهها راجع بمضامین نامهها و جوابهای اسکندر شاخ و برگهای داستانی
- ↑ تقریبا ۵۶ میلیون میلیون فرنک طلا یا ۲۸۲ میلیون ریال.