برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۴۱۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

ماه می‌گرفته، این حادثه دلالت می‌کرده بر اینکه پادشاهان پارس با خدائی، که بر ضدّ آنها بوده‌اند، می‌جنگیده‌اند».

بعد مورّخ مذکور گوید (کتاب ۴، بند ۹) «چیزی مانند خرافات و ترّهات نسبت به جماعت مؤثّر نیست. جماعت، که در موارد دیگر سرکش، شقی و بی‌ثبات است، همین‌که در تحت اثر موهومات واقع شد، نسبت به کاهنانش بیشتر فرمانبردار است، تا برؤساء خود. بنابراین، همین‌که جواب کاهنان مصری در اردو انتشار یافت، یأس سربازان مبدّل به امیدواری و اطمینان گردید» (در اینجا لازم است گفته شود، که ایران را با بابل از قدیم الایّام جزو اقلیمی می‌دانستند، که کوکب آن آفتاب بود نه ماه.

اگر روایت کنت‌کورث صحیح باشد، کاهنان مصری برای خوش‌آمد اسکندر و بواسطه خصومتی، که با ایرانیان داشته‌اند، ماه را ستارۀ ایران گفته‌اند و اگرچه مورّخین قدیم در این باب ساکت‌اند، ولی از جریان وقایع و سوابق معلوم است، که قبلاً اسکندر از آنها خواسته جواب مساعدی برای او تهیّه کنند). آرّیان نوشته (کتاب ۳، فصل ۴، بند ۲)، که خسوف کلی شد و اسکندر برای آفتاب و ماه و زمین قربانی کرد.

امّا از تطیّر کاهنان مصری دربارۀ ایران ساکت است و فقط می‌گوید، که آریستاندر کاهن اسکندر این حادثه را به فال نیک گرفت و اسکندر، چون احوال روحی سپاهیان خود را مساعد دید، خواست از موقع استفاده کند و هنوز سپیدۀ صبح ندمیده بود، که امر کرد قشون او براه افتد. در این وقت مقدونیها دجله را از طرف دست راست و کوههای گردیان[۱] را از طرف چپ داشتند.

از نوشته‌های مورّخین پیدا است، که دربار ایران خواسته در این موقع نقشۀ مم‌نن را بموقع عمل بگذارد و، با وجود اینکه در این وقت اسکندر از دجله گذشته بود و از دشت نبرد هم دور نبود، فقدان آذوقه اثر غریبی در مقدونیها کرده و نزدیک بوده آنها را به شورش دارد، ولی باید گفت، که این نقشه اگر می‌بایست اجرا گردد، موقعش وقتی بود، که اسکندر در بین النّهرین بود، یا در صورتی که داریوش تصمیم می‌کرد با قشون خود بدرون ایران


  1. Gordienes.