برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۴۳۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

پس از آن اسپارت بیش از دول دیگر یونان با نظر بد بتسلّط اسکندر در یونان و فتوحات او در مشرق می‌نگریست، چنانکه در موقع عزیمت اسکندر به آسیا حاضر نشد، سپاهی برای اسکندر تهیّه کند و بعد هم از فتوحات اسکندر بیش از همه متألم می‌شد. بر اثر چنین حسّیّات بالاخره اسپارت نتوانست مانند سایر دول یونانی ساکت بماند و علم طغیان بر ضدّ اسکندر برافراشت.

شرح واقعه چنین است. دیودور گوید (کتاب ۱۷، بند ۶۲-۶۳): «در این سال (یعنی سال سوّم از المپیاد صد و دوازدهم، که مطابق ۳۳۱ ق. م می‌شود) خبر جدال اربیل در یونان منتشر شد و شهرهای زیاد، که با نظر بد به بزرگ شدن مقدونیّه می‌نگریستند، هنوز امیدوار بودند، که مادامی‌که کارهای پارس بکلی یأس‌آور نشده، آزادی سابق را از نو بدست آرند. اینها تصوّر می‌کردند، که داریوش به آنها پول خواهد داد، تا عدّه‌ای زیاد سپاهی اجیر بطلبند و می‌پنداشتند، که اسکندر نخواهد توانست قوای خود را تقسیم کند و نیز یقین داشتند، که اگر پارس از پای درآید، یونان به تنهائی نخواهد توانست استقلال خود را محفوظ دارد. در این احوال اوضاع تراکیّه هم شورش و یاغیگری را در یونان تقویت می‌کرد، زیرا مم‌نن[۱] حاکم آن ولایت، که جاه‌طلب و دارای قشونی بود، اهالی تراکیّه را به شورش می‌خواند و، همین‌که مردم بتحریک او علم مخالفت برافراشتند، مم‌نن لشکری نیرومند به حرکت آورد و به اسکندر اعلان جنگ کرد. آنتی‌پاتر (نایب‌السلطنه مقدونیّه در غیاب اسکندر) فورا با قشونی بقصد مم‌نن به تراکیّه رفته با او در جنگ شد.

در این احوال اسپارتیها، که در انتظار موقعی مناسب بودند، تا بر اسکندر بشورند، پنداشتند، که موقع پس گرفتن آزادی یونان در رسیده. آتنی‌ها، چون از تمام یونانی‌ها بیشتر مورد احترام اسکندر شده بودند، حرکت نکردند، ولی قسمت بیشتر پلوپونسی‌ها و نیز مردمان دیگر بطرف لاسدمونی‌ها رفته قرار دادند، که هر شهر بتناسب جمعیّتش سپاه بدهد. بدین‌طریق سپاهی، که از جوانان رشید ترکیب


  1. Memnon (کنت‌کورث Menon نوشته).