ایران میشد و از طرف دیگر عدّهای از یونانیهای اجیر پس از جدال مزبور دستگیر نشدند و، چون بیونان مراجعت کردند، آژیس آنها را به خدمت خود اجیر کرد و بهوسیله آنها غالب شهرهای کریت را بتصرّف آورد. بعد مورّخ مذکور یاغیگری ممنن سردار اسکندر را در تراکیّه شرح داده گوید، آنتیپاتر، همینکه در تراکیّه خبر وقایع لاسدمون را شنید، به نحوی که مقدور بود با تراکیها کنار آمده به جنگ خاتمه داد و عازم یونان شد و همان وقت قاصدی فرستاد، تا اسکندر را از وقایع یونان مطّلع دارد. این قاصد در باختر به اسکندر رسید، یعنی وقتی که جنگ با لاسدمونیها و متّحدین آنان خاتمه یافته و آژیس در آرکادی کشته شده بود.
توضیح آنکه اسکندر مدّتی قبل از آن، از قیام لاسدمونیها اطّلاع یافته به آمفوتر[۱] سردار خود نوشته بود، با بحریّه قبرس و فینیقیّه به آبهای پلوپونس برود و سه هزار تالان پول با خود ببرد، که به آنتیپاتر برای مخارج لازمه برساند، زیرا او میدانست، که اگر لاسدمونیها موفق شوند، چه اثراتی این بهرهمندی در آتیه خواهد داشت. در جنگ مزبور در بادی امر لاسدمونیها پیشرفتهائی داشتند، زیرا در جدالی با آنتیپاتر در نزدیکی کرّاژ[۲]- قلعه مقدونی-لاسدمونیها بهرهمند شدند و آواز آن یونانیهای بیطرف را هم بهیجان آورد. فقط شهر مگالوپولیس[۳] در پلوپونس نظر به همرائیهائی، که فیلیپ با آن کرده بود، حرکت نکرد. بعد کنتکورث جنگ قطعی آنتیپاتر را با آژیس شرح داده گوید: جدالی شد، که با وجود فزونی عدّه مقدونیها مدّتی معلوم نبود بهرهمندی با کی خواهد بود و حتّی در ابتداء، که در معبری جنگ میشد، تفوّق با لاسدمونیها بود، ولی، پس از آنکه مقدونیها عقب نشستند و لاسدمونیها آنها را تعقیب کردند و جنگ در دشت دنباله یافت، مقدونیها از فزونی خود استفاده کردند. با وجود این، جنگ بقدری سخت بود،